هزینه

هزینه به مخارجی اطلاق می‌شود که یک واحد تجاری برای کسب درآمد انجام می‌دهد. این واحدها با انواع مختلفی از آن ها مواجه هستند. این مفهوم در صورت سود و زیان ثبت می‌شوند و از درآمد کسر می‌گردند تا به سود یا زیان خالص دست یابند. بر اساس مبنای تعهدی در حسابداری، در زمان وقوع شناسایی می‌شوند، نه لزوماً در زمان پرداخت. یکی از اهداف اصلی واحد تجاری، حداکثر کردن سود است. این هدف از طریق افزایش درآمدها و مدیریت هزینه‌ها محقق می‌شود. کاهش آن ها می‌تواند به شرکت‌ها در دستیابی به سود بیشتر کمک کند. با این حال، اگر این مخارج به طور افراطی کاهش یابند، ممکن است عواقب منفی به همراه داشته باشد. به عنوان مثال، کاهش هزینه‌های تبلیغات و بازاریابی می‌تواند هزینه‌ها را پایین بیاورد، اما در عین حال، توانایی شرکت را در برقراری ارتباط با مشتریان بالقوه کاهش می‌دهد.

لغت نامه دهخدا

هزینه. [ هََ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) بر وزن و معنی خزینه باشد. ( برهان ). به این معنی ظاهراً مبدل خزینه و ممال خِزانه عربی است. ( از حاشیه برهان چ معین ): اگر دیگران هزینه مال کنند تو خزینه اعمال کن... ( ملا حسین واعظ از حاشیه برهان چ معین ). || به معنی خرج هم هست که نقیض دخل باشد. ( برهان ): چهارهزار درم حاصل کرد بیرون از هزینه و ضیعتی نیکو. ( تاریخ بیهقی ). و چهارهزار درم دیگر او را ده تا در وجه هزینه و ولیمه کند. ( تاریخ بیهقی ).
اگر نَبْوَد وگر چیزی نباشد
ز گفتار نکوکمتر هزینه.ناصرخسرو.سیم بهر هزینه دارد شاه
لعل بهر خزینه دارد شاه.سنائی.هرچه فلک را سعادت است به هر دم
بر سر صاحب نثار باد هزینه.سوزنی.به دخل و خرج دلم بین بدان درست که هست
خراج هر دو جهان یکشبه هزینه من.خاقانی.ناورم رخنه در خزینه کس
دل دشمن کنم هزینه و بس.نظامی.ترکیب ها:
- هزینه شدن. هزینه شمردن. هزینه کردن. رجوع به این مدخل ها شود.
|| نفقه عیال یعنی روزمره که به جهت زن و فرزند مقرر کنند. ( برهان ):
همه عالم عیال جود تواَند
او دهَدْشان هزینه و کابین.ابوالفرج رونی.داری روا اگرز تو یابند حاسدان
در زندگی هزینه و در مردگی کفن.معزی.|| ( ص ) به معنی هرروزه و پیوسته هم آمده است. ( برهان ).

فرهنگ معین

(هَ نِ ) (اِ. ) خرج.

فرهنگ عمید

۱. خرج.
۲. آنچه در ازای رسیدن به مطلوبی تحمل می شود یا از دست می رود.

فرهنگ فارسی

خرج، مقابل دخل یادر آمد
(اسم ) خزانه خزینه: ((مولانا حسین واعظ درذیل تفسیر آی. کریم.: (( و الذین یکنزون الذهب الی آخره. ) ) ازامالی امام ظهیرالدین ولواجی (ولوالجی ? ) نقل نموده که: اگردیگران هزین. مال کنند توخزین. اعمال کن واگر دیگران کنوز اعراض فانیه جویند تورموز اسرار باقیه جوی. ) )

فرهنگستان زبان و ادب

{charge} [حمل ونقل دریایی] مبلغی که برای حمل کالا و خدمات مربوط به آن پرداخت می شود
{cost} [مدیریت-مدیریت پروژه] ارزش پولی یا بهای انجام فعالیت ها و خرید تجهیزات و نصب تأسیسات پروژه

جمله سازی با هزینه

داری روا اگر ز تو یابند حاسدان در زندگی هزینه و در مردگی‌کفن
همه عالم عیال جود تواند او دهد شان هزینه و کابین
ای قرین آورده اندر فضل بر خوی ملک ای هزینه کرده ملک و مال برنام و نسب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال آرزو فال آرزو فال درخت فال درخت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی