این کلمه به سه مفهوم اصلی اشاره دارد: پرنده قمری، سال و ماه قمری. به علاوه نوعی پرنده از خانواده کبوتران است که با نام علمی Streptopelia turtur شناخته میشود و به قمری معمولی یا اروپایی نیز معروف است. این پرنده در اروپا، آسیا و شمال آفریقا زندگی میکند و دارای بدنی لاغر، دم سیاه و کنارههای دم سفید است. سطح پشتی آن رنگ خرمایی مایل به خاکی دارد و پرهای سیاه بر روی آن دیده میشود. همچنین، در کنار گردنش لکههایی از رگههای سفید و سیاه یا رنگارنگ وجود دارد. معمولاً به صورت جفت یا در گروههای کوچک پرواز میکنند و پروازشان سریع و مستقیم است. سال تقویمی است که بر اساس گردش ماه به دور زمین تنظیم شده و معمولاً شامل ۱۲ ماه است. طول این سال بین ۳۵۴ تا ۳۵۵ روز میباشد. ماههای قمری ۲۹ یا ۳۰ روزه هستند و هر ماه با مشاهده هلال ماه جدید آغاز میشود. این سال در اسلام برای تعیین مناسبتهای دینی به کار میرود و مبدأ آن هجرت پیامبر اسلام از مکه به مدینه در سال ۶۲۲ میلادی است. این ماه به مدت زمانی اطلاق میشود که ماه برای یک دور کامل به دور زمین میچرخد. این مدت زمان تقریباً ۲۹ روز و ۱۲ ساعت و ۴۴ دقیقه و ۳ ثانیه است. از منظر نجومی، این ماه یک دور کامل است که از یک حالت خاص آغاز میشود و پس از طی یک مدار کامل به همان حالت باز میگردد. به عبارت دیگر، به مدت زمانی اشاره دارد که طول میکشد تا ماه از یک وضعیت هلالی خاص دوباره به همان وضعیت برگردد.
قمری
لغت نامه دهخدا
قمری. [ ق َ م َ ] ( ص نسبی ) نسبت است به قمر و آن لقب مسعودبن عمروبن عدی بن محارب ازدی است که چون زیبا بود او را قمر لقب دادند و فرزندان وی را قمری گویند. ( اللباب فی تهذیب الانساب ).
- سال قمری؛ سالی است که ماههای آن بر طبق حرکات قمر تنظیم شده و از محرم آغاز میشود بدین صورت: محرم، صفر، ربیع الاول، ربیعالاخر، جمادی الاولی، جمادی الاَّخرة، رجب، شعبان، رمضان، شوال، ذی القعدة، ذی الحجة. ماههای قمری شرعی عبارت است از هنگام رؤیت تا رؤیت هلال ماه دیگر و آن هرگز از سی روز تجاوز نکند و از بیست و نه روز کمتر نباشد و سال قمری معمولاً یازده روز از سال شمسی کمتر است.
- حروف قمری؛ حروفی هستند که هرگاه الف و لام تعریف بر سرآنها درآید لام آن در آن حروف ادغام نشود وخود بتلفظ آید. حروف قمری چهارده حرفند از این قرار: ء ب ج ح خ ع غ ف ق ک م هَ و ی.
قمری. [ ق ُ ] ( اِ ) ( پرده ٔ... ) نام یکی از پرده های موسیقی است. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به قمر و آهنگ شود.
قمری. [ ق ُ ] ( اِ ) پرنده ای است، ماده آن را قمریه نامند و نر آن را ساق جر و جمع آن قماری، غیرمنصرف است و آن رابه هندی توترو نامند. مرغی است از فاخته کوچکتر و با طوق و بسیار مأنوس و خوش منظر و خوش آواز و گفته اندکه لفظ یا کریم کامل الحروف از صوت آن ظاهر میگردد و دو نوع میباشد، سفید و زرد و از غرایب آثار آن آنکه ابن اثیر در تاریخ خود نوشته که از جمله هدایا که بعض ملوک بقاع هند برای سلطان محمود سبکتکین فرستاده بودند قمری بود که چون طعام زهردار را میدید چشم های آن سرخ و از آن اشک جاری و متحجر میگشت و چون آن حجررا سوده بر جراحات دهن گشاده میپاشیدند بزودی چاق میشد. طبیعت آن در دوم گرم و خشک است افعال و خواص آن موافق مبرودین و مرطوبین و مولد خلط فاسد و اکثر آن محدث وسواس و جذام و مصلح آن ادهان و ادویه لطیفه است. رجوع به مخزن الادویه شود. در لغت نامه های عربی آن را جنسی از فاخته گفته اند و آنچه را که در زمان ماقمری میگویند مرغی است به اندازه بچه کبوتری ولی باریک اندام تر و پرهای سیاه دارد و آن را مانند طوطی الفاظی چند آموزند. ( یادداشت مؤلف ). مرغی است معروف خوش آواز نر آن را وَرَشان و ساق حُر نیز گویند حشرات از آواز قمری میگریزند. قزوینی گوید از اختصاصات قمریان این است که هرگاه نر آنها مرد ماده آنها ازدواج نکند. رجوع به صبح الاعشی ج 2 ص 73 شود:
فرهنگ معین
(قَ مَ ) [ ع. ] (ص نسب. ) منسوب به قمر، ماهی.، سال ~سالی که طبق دوازده ماه قمری (گردش انتقالی ماه ) حساب شود.
فرهنگ عمید
پرنده ای خاکی رنگ و کوچک تر از کبوتر با سر کوچک، گردن کشیده، و نوک باریک، یاکریم، موسی کوتقی.
فرهنگ فارسی
پرندهای خاکی رنگ وکوچکترازکبوترباگوشتی لذیذ، درفارسی موسی کوتقی نیزمیگویند
محمد تقی دربندی شیروانی از شاعران ترک و از مردم دربند شیروانات روسیه است. وی در آغاز شبیه گردان بود و غزلیات و قصاید نیکو میسرود و به قمری تلخص میکرد. اشعار نغزی در مصایب کربلا سروده و به نام کنزالمصایب بچاپ رسید است. سال وفاتش معلوم نیست و در اوایل قرن چهاردهم هجری زنده بوده است.
فرهنگ اسم ها
معنی: نام پرنده ای کوچکتر از کبوتر، یاکریم
ویکی واژه
حساب شود.
جمله سازی با قمری
به جستجوی تو قمری همی زند کو کو به رنگ و بوی تو بلبل همی کشد دستان
سرو بالای تو از عشق علم شد در کفر قمری از طوق، کمر بست به زنار ترا