کلمه علیه در زبان فارسی به معنای بر ضد یا نسبت به است. این واژه به عنوان یک حرف جر در جملات به کار میرود و عمدتاً برای بیان مخالفت، مقایسه یا ارتباط میان دو چیز مورد استفاده قرار میگیرد. در واقع، علیه میتواند نشاندهنده یک نوع تقابل یا تناقض باشد که در آن یک طرف در مقابل طرف دیگر قرار میگیرد. به عنوان مثال، در جملاتی که به نقد یا بررسی یک موضوع میپردازند، این کلمه میتواند به وضوح نشان دهد که نظر یا عمل خاصی در تضاد با یک ایده یا موقعیت دیگر است. همچنین، استفاده از علیه به ایجاد ارتباطات معنایی کمک میکند که فهم عمیقتری از موضوعات مختلف را به خواننده ارائه میدهد. به طور کلی، این کلمه نقش مؤثری در ساختار جملات فارسی دارد و به غنای زبان کمک میکند.
علیه
لغت نامه دهخدا
- بر علیه؛ در تداول فارسی معاصر، مقابل بر له، به جای به زیان و به سود است. و اینکه برخی آن را غلط شمارند ( البته در تداول فارسی ) بر اساسی نیست زیرا در فارسی به همین صورت متداول شده است. اما در نثر فصیح، علیه و بر علیه هیچیک رابه کار نمیبرند. و فصیح تر آن است که به جای علیه «بر» و به جای له «به » بکار برده شود.
- له و علیه کسی گفتن؛ به سود کسی و به زیان دیگری سخن گفتن. به سود و به زیان کسی سخن گفتن.
- مأسوف علیه؛ ترکیبی است که به جای «مرحوم » برای غیرمسلمانان به کار برند، به معنی تأسف خورده بر وی.
- مُدَّعی ̍علیه؛ کسی که بر وی ادعا کنند در اصطلاح دادگستری ( عدلیه ). خوانده، در برابر مُدَّعی ( خواهان ).
علیه. [ ع َ لی ی َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مرگور، بخش سلوانا، شهرستان ارومیه. دارای 115 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین می شود. و محصول آن غلات و توتون است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
فرهنگ معین
(عَ لِ یَّ ) [ ع. علیة ] (ص. ) مؤنث علی، بلند مرتبه، ارجمند، از اهل رفعت و شرف.
فرهنگ عمید
۲. (صفت ) مخالف.
بلندمرتبه، بارفعت، دارای شرف.
= عَلیّه
فرهنگ فارسی
بلندمرتبه، ازاهل رفعت وشرف، مونث علی، بلندمرتبه، بلنددرشرف، براودرفارسی به معنی ضداووبزیان اومیگویند
۱ - بر او. ۲ - ضد او بزیان وی: علیه او اقدامات متعدد کرده. مقابل له. یا بر علیه.ضد او بزیان وی بر علیه وی بداد گستری شکایت کرده مقابل برله. توضیح بعض فاضلان چون علی در عربی بمعنی بر و ضد است این ترکیب را که هم شامل بر است و هم علی صحیح نمی دانند
نام دختر جودت پاشا مورخ قرن اخیر بود وی از زنان نویسنده و داستانسرای قرن حاضر بود که در اسلامبول پرورش یافت و کتب بسیاری در موضوعهای اجتماعی و داستانی تالیف کرد که از آن جمله کتاب المراه المسلمه است
دانشنامه آزاد فارسی
امّ علی، دختر امام زین العابدین (ع)، محدث و دانشور شیعی. با عبیدالله، فرزند حضرت عباس، ازدواج کرد. از پدر خود حدیث گرفت و کتابی از مجموعۀ احادیث تدوین کرد که زُرارة بن أعین راوی آن بوده است.
دانشنامه اسلامی
معنی ﭐشْتَمَلَتْ عَلَیْه: آن را در بر گرفته
معنی تَابَ عَلَیْهِ: توبه اورا پذیرفت
معنی جَنَّ عَلَیْهِ: اورا پوشانید - اورا مستور کرد (جَنَّ در اصل لغت به معنی مستور بودن از حواس است)
معنی قُدِرَ عَلَیْهِ: تنگ گرفته شده بر او
معنی قَدَرَ عَلَیْهِ: تنگ گرفت بر او
معنی قَضَیٰ عَلَیْهِ: او را کشت(کلمه قضاء به معنای حکم است، و اگر با حرف علی متعدی شود مثل عبارت"فَوَکَزَهُ مُوسَیٰ فَقَضَیٰ عَلَیْهِ " کنایه از این است که با کشتنش کارش را تمام کرد معنای جمله این است که: موسی (علیهالسلام) آن دشمن را با تمام کف دست و مشت زد و یا دفع کر...
معنی قَضَیْنَا عَلَیْهِ: براو مقرّر کردیم (عبارت "قَضَیْنَا عَلَیْهِ ﭐلْمَوْتَ "یعنی مرگ را براو مقرر کردیم یا جانش را گرفتیم)
معنی لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ: هرگزبر او تنگ نمی گیریم (کلمه قدر به معنای منزلت است، و اگر شب نزول قرآن را شب قدر خوانده به خاطر اهتمامی بوده که به مقام و منزلت آن شب داشته، و یا عنایتی که به عبادت متعبدین در آن شب داشته. بعضی دیگر گفتهاند: کلمه قدر به معنای ضیق و تنگی است، و...
معنی لَّن یَقْدِرَ عَلَیْهِ: هرگزبر او دست نیابد (کلمه قدر به معنای منزلت است، و اگر شب نزول قرآن را شب قدر خوانده به خاطر اهتمامی بوده که به مقام و منزلت آن شب داشته، و یا عنایتی که به عبادت متعبدین در آن شب داشته. بعضی دیگر گفتهاند: کلمه قدر به معنای ضیق و تنگی است، و شب...
معنی ءَازَرَ: نام عموی حضرت ابراهیم (علیه وعلی نبینا السلام)
معنی إِبْرَاهِیمَ: نام یکی از پیامبران اولوالعزم الهی علیه و علی نبینا السلام
معنی حُمِّلَ: بر او حمل شد(در جمله " عَلَیْهِ مَا حُمِّلَ ": برعهده اوست آنچه بر او تکلیف شده است)
معنی مَرْیَمَ: نام مادر حضرت عیسی علی نبینا و علیه السلام
ریشه کلمه:
علی (۱۴۴۵ بار)ه (۳۵۷۶ بار)
ویکی واژه
مؤنث علی؛ بلند مرتبه، ارجمند، از اهل رفعت و شرف.
بر او.
در فارسی به معنای ضد او، به زیان او.