صولت

صولت اسم پسر و  واژه‌ای عربی است که به تلفظ so(w)lat و در فارسی به شکل صولت و در انگلیسی به عنوان sowlat شناخته می‌شود. این واژه به معنای ابهت و شکوه اشاره دارد و به هیبت و حمله‌ای که معمولاً از برتری کسی یا چیزی نسبت به دیگران نشأت می‌گیرد، اشاره می‌کند. مفهوم صولت به نوعی به شدت و سختی در گذشته نیز برمی‌گردد. به عبارتی دیگر، صولت نمادی از قدرت و عظمت است که در موقعیت‌های خاص به چشم می‌خورد و نشان‌دهنده‌ی تسلط و برتری در یک زمینه می‌باشد. این واژه، در فرهنگ‌ها و زمان‌های مختلف، می‌تواند به عنوان نشانه‌ای از احترام و تأثیرگذاری در نظر گرفته شود و به نوعی توانایی فرد یا گروهی را در تحت تأثیر قرار دادن دیگران نمایان می‌سازد.

لغت نامه دهخدا

صولت. [ ص َ / صُو ل َ ] ( از ع مص، اِمص )حمله بردن. ( غیاث اللغات ). صولة. حمله:
هیبت او کوه را بند کمر درشکست
صولت او چرخ را سقف گهر درشکست.خاقانی.صولتت باد سایه دار ظفر
دولتت باد دایگاه علوم.خاقانی.او چون سورت آن شیران و صولت آن دلیران مشاهده کرد، انگشت ندامت گزیدن گرفت. ( ترجمه تاریخ یمینی ). || سطوت. قهر. هیبت: و از شر دشمنان در پناه صولتش زندگانی میکنم. ( گلستان ). || شدت. سختی. سورت: در فصل ربیعی که صولت برد آرمیده بود و ایام دولت ورد رسیده. ( گلستان ). || غضب. خشم: از حدت و صولت پادشاهان برحذر باید بود. ( گلستان ). رجوع به صولة شود.
صولت. [ ص َ ل َ ] ( اِخ ) از شعرای متأخر هندوستان است. بسال 1285 هَ. ق. در جوانی درگذشت. دیوان مرتبی شامل دوهزار بیت دارد. او راست:
الهی آب و رنگ دلربائی ده بیانم را
به آب جوی حسن گلرخان تر کن زبانم را
ز بس کاهیده ام در مهر روی غیرت ماهی
سگش تار شعاعی میشمارد استخوانم را.( قاموس الاعلام ترکی ).
صولة. [ ص َ ل َ] ( ع مص ) حمله بردن. ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ). صولت. رجوع به صولت شود. || برجستن چیزی.
- حنطة صولة؛ گندم برآورده و پاکیزه. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(صُ یا صَ لَ ) [ ع. صولة ] ۱ - (مص ل. ) برجستن و حمله کردن. ۲ - (اِمص. ) هیبت. ۳ - حمله. ۴ - قدرت، نفوذ.

فرهنگ عمید

[عربی: صَولة]
۱. ابهت، فرّوشکوه، هیبت.
۲. [قدیمی] شدت و سختی.
۳. [قدیمی] حمله.

فرهنگ فارسی

برجستن وحمله بردن، سطوت، قدرت، هیبت، قهر، غلبه
۱ - ( مصدر ) هیبت داشتن سطوت داشتن. ۲ - خشم کردن قهر کردن. ۳ - ( اسم ) هیبت سطوت رعب. ۴ - خشم قهر. ۵ - زبر دستی قدرت. ۶ - حمله.

فرهنگ اسم ها

اسم: صولت (پسر) (عربی) (تلفظ: so(w)lat) (فارسی: صولت) (انگلیسی: sowlat)
معنی: ابهت، فرّ و شکوه، هیبت، حمله، فرّ و شکوه معمولاً ناشی از برتری کسی یا چیزی بر دیگران، ( در قدیم ) شدت، سختی

جمله سازی با صولت

تخت از صولت کام تو بود کیوان پوی تاج از دولت فرق تو بود فرقدسای
نهایت چیست حج را در قبولت بسوی معرفت آخر وصولت