لغت نامه دهخدا
شلاق کش. [ ش َل ْ لا ک َ / ک ِ ] ( ق مرکب ) سریع. ( یادداشت مؤلف ). تند و تیز. چهارنعل. بیان حرکت سریع سوار که بر اسب تازیانه زنان تازد.
- شلاق کش راندن؛ شلاق کش رفتن. ( فرهنگ لغات عامیانه ). رجوع به ترکیب شلاق کش رفتن شود.
- شلاق کش رفتن؛ تند و سریع رفتن. ( یادداشت مؤلف ). با عجله و شتاب تمام به دنبال کاری رفتن یا خود را جایی و بر سر کاری رساندن. این تعبیر از روزگاری که وسایل نقلیه به وسیله حیوانات حرکت میکرد برجای مانده است.( فرهنگ لغات عامیانه ).