شاهپور

شاهپور واژه‌ای پارسی به معنای پسر شاه است. بر خلاف شاهزاده که از نظر جنسیتی خنثی به کار می‌رود، شاهپور ترکیبی از شاه و پور به معنای پسر شاه است و به طور خاص به فرزندان پسر شاهان اشاره دارد. این عنوان معادل پرنس در زبان‌های اروپایی است که به شاهزادگان پسر اطلاق می‌شود. شاپور به معنای پسر شاه یا شاهزاده است. این واژه در فرهنگ و تاریخ ایران باستان به عنوان عنوانی برای فرزندان پادشاهان مورد استفاده قرار می‌گرفته است. شاهپورها معمولاً به عنوان جانشینان آینده و افراد مهم در دربار شناخته می‌شدند و نقش‌های کلیدی در سیاست و اداره کشور ایفا می‌کردند. این عنوان، نه تنها نشان‌دهنده نسب پادشاهی است بلکه نشان‌دهنده قدرت و اعتبار خانواده سلطنتی نیز به شمار می‌رفته است. در واقع، شاپور به نوعی نمایانگر پیوند عمیق بین حکمرانی و نسل‌های آینده است، که در تاریخ ایران باستان اهمیت ویژه‌ای داشته است. این واژه به خوبی می‌تواند احساس مسئولیت و وظایف سنگینی که بر دوش شاهزادگان بوده را منتقل کند.

لغت نامه دهخدا

شاهپور. ( اِ مرکب ) پور شاه. پسر شاه. فرزند نرینه شاه. شاهزاده. || ( اِخ ) اطلاقی که در عصر پهلوی فرزندان شاه را کردندی بجای شاهزاده. ( از فرهنگ نظام ). رجوع به شاپور شود.
شاهپور. ( اِخ ) ( بندر... ) بندری است در خوزستان ایران که لنگرگاه جدید کشتیها است و راه آهن سرتاسری ایران از آنجا شروع میشود. نام سابق آن خورموسی بوده است. ( از فرهنگ نظام ). رجوع به بندرشاپور شود.
شاهپور. ( اِخ ) نام یکی از بخشهای سه گانه شهرستان خوی. و آن از 7 دهستان و 133 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته است. سکنه آن با جمعیت نفوس قصبه در حدود 30950 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
شاهپور. ( اِخ ) ( حومه ) دهستانی از دهستانهای هفتگانه بخش شاهپور شهرستان خوی و آن از 30 آبادی تشکیل شده و سکنه آن در حدود 10980 تن است. آب آن از رودخانه. محصول آن غلات و حبوب و روغن و پشم و لبنیات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
شاهپور. ( اِخ ) ( نام قدیم آن دیلمقان سلماس ) قصبه مرکز بخش و دهستان حومه شاهپور از شهرستان خوی. دارای 11000 تن سکنه. آب آن از رودخانه وقنات و چاه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ معین

(اِمر. ) پسر شاه، شاهزاده.

فرهنگ عمید

پسر شاه، شاهزاده.

فرهنگ فارسی

۱ - بخشی از شهرستان خوی واقع در جنوب شهرستان و آن از ۷ دهستان و ۱۳۳ آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده جمعیت آن حدود ۳۹٠۵٠ تن است.قرای مهمش عبارتند از: تازه شهر ( کهنه شهر ) خسرو آباد صدقیان قره قشلاق پته ور. محصولات عمده: غلات توتون روغن محصولات دامی ۲ - ( حومه ) یکی از دهستانهای بخش شاهپور قسمت شمال شرقی کوهستانها سردسیر سالم و بقیه معتدل و مالاریایی. آب مزروعی از رود های زولا و زرین دره تامین میگردد. محصول: غلات حبوبات روغن پشم لبنیات.این دهستان از ۳٠ آبادی بزرگ و کوچک تشگیل شده و جمعیت آن حدود ۸۷۷٠٠ تن است. ۳ - قصبه مرکز بخش و دهستان حومه شاپور در ۴۶ کیلومتری شمال غربی رضائیه و در مسیر راه شوسه رضائیه بخوی جلگه و هوای آن معتدل سالم. آب از رودخانه زولا و قنوات و چاه تامین میگردد. جمعیت آن ۲۷۶۳۸ تن است.توضیح نام قدیمی قصبه (سلماس ) بود و پس از تخریب آن بر اثر زلزله ( اردیبهشت ماه ۱۳٠۹ ه. ش. ). بدستور رضا شاه پهلوی به مهندسی اسدالله خاورزمین تجدید بنا گردید و در شهریور ۱۳۱۴ بموجب تصویب نامه هیات وزیران نام آن به ( شاپور ) مبدل گردید.
شهپور، شاپور، پسرشاه، شاهزاده
۱ - پسر شاه شاهزاده. ۲ - شاپور.
قصب. مرکز بخش و دهستان حوم. شاهپور از شهرستان خوی ٠ آب: رودخانه و قنات و چاه ٠

فرهنگ اسم ها

اسم: شاهپور (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: šāhpur) (فارسی: شاهپور) (انگلیسی: shahpur)
معنی: شاپور، پسر شاه، شاهزاده، ( = شاپور )

ویکی واژه

پسر شاه، شاهزاده.

جملاتی از کلمه شاهپور

چو دیوانه شاهپور این بشنوید ز کینه دلش گشت چون شنبلید
چومهران بیامد بر شاهپور دلی شادمان و سری با سرور
بفرمای راحت کن ای شاهپور که چشم بد از روی ماه تو دور
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال درخت فال درخت فال فنجان فال فنجان فال انگلیسی فال انگلیسی