سرکشی

سرکشی

سرکشی به معنای اقداماتی است که توسط گروهی از مردم، به ویژه اعضای نیروهای نظامی یا کارکنان یک کشتی، صورت می‌گیرد که به طور علنی علیه قدرت قانونی حاکم بر خود، ابراز نارضایتی می‌کنند. این عمل ممکن است شامل درخواست برای تغییر یا پایان دادن به وضعیت موجود باشد. واژه سرکشی معمولاً به شورش‌هایی اشاره دارد که در میان نظامیان علیه فرماندهان خود رخ می‌دهد، اما همچنین می‌تواند به هر نوع اقدام نافرمانی یا شورش علیه حکومت و قدرت‌های حاکم اشاره کند. چنین رفتارهایی نشان‌دهنده نارضایتی عمیق و عزم گروهی برای تغییر شرایط است و می‌تواند به ایجاد تحولات جدی در ساختار قدرت منجر شود. در بسیاری از موارد، دلایل اقتصادی، اجتماعی یا سیاسی می‌تواند محرک‌های اصلی این نوع سرکشی‌ها باشد و آنها را به یک پدیده پیچیده و چند بعدی تبدیل کند.

لغت نامه دهخدا

سرکشی. [ س َ ک َ / ک ِ ] ( حامص مرکب ) عمل سرکش. عصیان. طغیان. نافرمانی:
ندا کن که آنکس که بر مهترش
کند سرکشی این رسد بر سرش.اسدی.اینها ز بهر علم بکار آید
نز بهر سرکشی و سبکساری.ناصرخسرو.اگر کسی بگرفتی بزور و جهد شرف
به عرش بر بنشستی به سرکشی نمرود.ناصرخسرو.چو ایرانیان آن دهش یافتند
سر از چنبر سرکشی تافتند.نظامی.چون ترازودید خصم پرطمع
سرکشی بگذارد و گردد تبع.مولوی.ترا با چنین گرمی و سرکشی
نپندارم از خاکی از آتشی.سعدی. || رشد. درازی قامت. رعنایی:
به زلف گوی که آئین سرکشی بگذار
به غمزه گوی که قلب ستمگری بشکن.حافظ.به سرکشی خود ای سرو جویبار مناز
که گر بدو رسی از شرم سر فرودآری.حافظ. || سر تافتن. کج رفتاری:
چون مار مکن به سرکشی میل
کاینجا ز قفا همی رسد سیل.نظامی. || قوت و قدرت داشتن. دلاوری. گردنکشی:
چهارم که خوانند اَهنوخوشی
همان دست ورزان با سرکشی.فردوسی.نشست تو بر تخت شاهنشهی
همت سرکشی باد و هم فرهی.فردوسی.رجوع به سرکش شود.

فرهنگ معین

( ~. ) (حامص. ) ۱ - نافرمانی. ۲ - بازرسی، رسیدگی.

فرهنگ عمید

۱. گردن کشی، نافرمانی، یاغی گری.
۲. رسیدگی و بازرسی.
* سرکشی کردن: (مصدر لازم ) [مجاز]
۱. گردن کشی کردن، نافرمانی کردن.
۲. به کاری رسیدگی کردن، محلی را بازرسی کردن.

فرهنگ فارسی

رسیدگی وبازرسی، گردنکشی، نافرمانی، یاغیگری
۱ - نافرمانی عصیان. ۲ - رسیدگی بازرسی.

دانشنامه عمومی

سرکشی توطئه جنایی در میان گروهی از مردم ( به طور معمول اعضای شاخه نظامی؛ یا خدمه کشتی حتی اگر غیرنظامی باشند ) آشکارا مخالف، خواستار تغییر، یا پایان دادن به یک قدرت قانونی است که بر آنهای حاکم است. این اصطلاح معمولاً برای شورش در میان اعضای نظامی در برابر افسر مافوق و همچنین گاهی برای اشاره به هر نوع شورش علیه قدرت حاکم بکار می رود.

ویکی واژه

نافرمانی.
بازرسی، رسیدگی.

جمله سازی با سرکشی

چون سرکشی آغازی یا اسب جفا تازی دست کی رسد در تو گر پای نیفشاری
در طبع بردبار هدف سرکشی نبود چون تیر من زکجروی خود خطا شدم
هر خبر کز سرکشی گوید صبا سرو قدّت می رباید از هوا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال عشق فال عشق فال کارت فال کارت فال انگلیسی فال انگلیسی