دوشن

لغت نامه دهخدا

دوشن. [ ش ِ ] ( اِ مرکب ) گاودوش بزرگ سفالین برای شیر. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

گاو دوش بزرگ سفالین برای شیر.

دانشنامه عمومی

دوشن، روستایی در دهستان مارز بخش چاه دادخدا شهرستان قلعه گنج در استان کرمان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱۲۲ نفر ( ۴۶ خانوار ) بوده است.

جمله سازی با دوشن

💡 ۱۷ آبان ۱۳۹۹ با حضور رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران، شهردار منطقه ۶ و شخصیت‌هایی چون کامیار عابدی، فریدون مجلسی، علی غیاثی ندوشن و … خیابان شاهد سابق، بین خیابان قدس و وصال شیرازی به نام محمدعلی اسلامی ندوشن تغییر یافت و سردیس اسلامی ندوشن نیز در تقاطع این خیابان و خیابان وصال نصب شد.

💡 ای خواجهٔ فرخنده، ار ایدون که نیامد این شعر تو نیکوتر از آن روز دوشنبه

💡 و روز دوشنبه نوزدهم ذو الحجّه امیر پگاه‌ برنشست و بصحرای باغ پیروزی‌ بایستاد تا لشکر فوج فوج بگذشت. و پس از آن نزدیک نماز پیشین این سه بزرگ: فرزند و وزیر و سپاه سالار پیاده شدند و رسم خدمت بجای آوردند و برفتند. و خواجه بونصر نوکی را استادم نامزد کرد بفرمان عالی و با وزیر برفت انهی‌ را.

💡 نامه‌ها رسید از نشابور روز دوشنبه هفتم این این ماه که: داود بنشابور شده بود بدیدن برادر، و چهل روز آنجا مقام کرد هم در شادیاخ در آن کوشک، و پانصد هزار درم، صلتی‌ داد او را طغرل. و این مال و دیگر مال آنچه در کار بود همه سالار بوزگان‌ ساخت. پس از نشابور بازگشت سوی سرخس بر آن جمله که بگوزگانان آید.

💡 چو بر شد هفت ساعت ثلث کم از شام دوشنبه شد اندر نیم شب ناگه چراغ صبحگه روشن