کوفتن، لِه کردن همچنین کوبیدن به معنای ضربه زدن یا به هم زدن چیزی است که در بسیاری از زمینه ها کاربرد دارد.
در هنرهای رزمی به تکنیک هایی اشاره دارد که در آن فرد با استفاده از قدرت بدن خود به حریف ضربه میزند.
در آشپزی، کوبیدن مواد غذایی مانند گوشت یا ادویه ها به منظور نرم کردن یا ترکیب کردن آن ها انجام میشود.
در زندگی روزمره در ساخت و ساز به معنای استفاده از چکش یا ابزارهای مشابه برای ایجاد تغییرات در مصالح است این عمل میتواند به معنای ایجاد صدا یا لرزش نیز باشد.
در ادبیات ممکن است به توصیف احساسات قوی و ناگهانی اشاره کند به عنوان مثال، کوبیدن قلب در لحظات هیجان انگیز یا ترسناک.
در نهایت، کوبیدن میتواند نمادی از تلاش و کوشش برای رسیدن به هدف باشد این کلمه در فرهنگ های مختلف معانی و کاربردهای متفاوتی دارد.
کوبیدن. [ دَ ] ( مص ) کوفتن. || زدن. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ): سر مار به دست دشمن بکوب که از احدی الحسنیین خالی نباشد. ( گلستان ).
(دَ ) (مص م. ) کوفتن، لِه کردن.
۱. فرود آوردن چیزی با شدت: تخم مرغ را به دیوار کوبید.
۲. میخ یا چیز دیگر را با چکش زدن که در چیزی فرو رود.
۳. (مصدر لازم ) به شدت برخورد کردن با چیزی: ماشین را به دیوار کوبید.
۴. (مصدر متعدی ) به صدا درآوردن کوبۀ در: در را کوبیدند.
۵. [عامیانه، مجاز] خراب و ویران کردن ساختمان.
۶. [مجاز] به شدت مخالفت یا انتقاد کردن.
( مصدر ) ( کوبید کوبد خواهد کوبید بکوب کوبنده کوبان کوبیده کوبش ) ۱ - کوفتن قرع: خود را مرنجان ای پدر سر را بکوب اندر حجر... ( دیوان کبیر ) ۲ - زدن ضرب.
💡 کوبیدن اشقیا از این بِه؟! دانایی و معرفت از این بیش؟
💡 مستیم و ندانیم درین میکده مشتاق غیر از زدن دستی و کوبیدن پائی
💡 آنها این کار را با روشهایی چون پرتاب طعمه به آسمان، کوبیدن بر آن با دم سنگین خود یا فشار دادن و له کردن طعمه با انداختن خود روی آن در ساحل انجام میدهند.
💡 مرو به درگه خلق جهان که در دنیا همه متاع به کوبیدنی نمیارزد
💡 این ارگان رنگی ۶۰ شیشه کوچک رنگی داشت که هر کدام دارای پردهای بود که با کوبیدن کلید باز میشد. در حدود سال ۱۷۴۲، کاستل، هارپسیکورد چشمی (یک اندام سبک) را به عنوان ابزاری برای تولید صدا و رنگهای نور "مناسب" پیشنهاد کرد.
💡 دریغ آن گوشت کوبیدن نشسته دریغ آن غمزه های جسته جسته
💡 جز این، آنچه که میگویند الحان موسیقی اقتباسی از تناسب برخوردهای فلکی است نیز از جمله ی اسرار ایشان است. چه در افلاک نه برخوردی است نه صدا و فروکوبیدنی.