کنان

کنان

واژه کنان در زبان فارسی به معنای کسی است که در حال انجام کاری است و به نوعی به مفهوم «در حال» یا «مشغول» اشاره دارد. این واژه معمولاً به عنوان یک پسوند به کار می‌رود و به فعل‌ها اضافه می‌شود تا حالت یا فعالیت شخص را توصیف کند.

کاربردها:

در جملات: کنان معمولاً به عنوان یک قید به کار می‌رود و به توصیف حالت انجام یک عمل می‌پردازد. مثلاً در جمله او زاری کنان به سمت خانه رفت، نشان‌دهنده حالتی است که فرد در آن به زاری مشغول است.

معانی دیگر:

شرکت کنان (Canaan) یک شرکت فناوری چینی است که به‌طور خاص در زمینه طراحی و تولید تجهیزات استخراج ارزهای دیجیتال فعالیت می‌کند. این شرکت به عنوان یکی از پیشگامان در صنعت استخراج بیت‌کوین شناخته می‌شود.

لغت نامه دهخدا

کنان. [ ک َ ] ( نف، ق ) از: کَن ( کننده ) + ان ( پساوند بیان حالت ). در حال کندن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ):
به تک بادپایان زمین را کنان
در و دشت شد پر سر بی تنان.فردوسی.خلق چندان جمع شد بر گور او
موکنان جامه دران در شور او.مولوی.
کنان. [ ک َ ] ( ص ) به معنی کهنه. ( غیاث ). به فارسی کهنه. ( از آنندراج ). و رجوع به کَنانَه شود.
کنان. [ ک ُ ] ( نف، ق ) از: کُن ( کننده ) + ان ( پساوند بیان حالت ). در حال کردن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). کننده و نماینده و همیشه به طور ترکیب استعمال می شود... ( ناظم الاطباء ). در ترکیب آید به معنی کننده و در حال کردن. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به ترکیبهای آشتی کنان، اشارت کنان، بازی کنان، پرستش کنان، پرهیزکنان، تأمل کنان، تبسم کنان، تضرع کنان، تفاخرکنان، تفرج کنان، تواضعکنان، تماشاکنان، جلوه کنان، چالش کنان، حکایت کنان، خدمت کنان، خواهش کنان، رقص کنان، زاری کنان، ستایش کنان، سرفرازی کنان، سگالش کنان، شادی کنان، غلغل کنان، فریادکنان، فشافش کنان، کرشمه کنان، ملامت کنان، ندبه کنان، نصیحت کنان، نظاره کنان، نفرین کنان، نیایش کنان و جز اینها شود. || ( پسوند ) مزید مؤخر امکنه: بلکنان.کوزکنان. کاغذکنان. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
کنان. [ ک ِ ] ( ع اِ ) پوشش و پرده هر چیزی. کِن. ج، اَکِنَّة. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). پوشش. ( ترجمان القرآن ) ( دهار ) ( مهذب الاسماء ) ( غیاث ).
کنان. [ ک ِ ] ( ع اِ ) ج ِ کُنَّة. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). رجوع به کنة شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) در ترکیب آید بمعنی کننده و در حال کردن زاری کنان ناله کنان.
جمع کنه

دانشنامه عمومی

کنان ( انگلیسی: Canaan ) شرکت الکترونیک چینی است، که در سال ۲۰۱۳ تأسیس شد.

جملاتی از کلمه کنان

ستاره‌ها بنگر از ورای ظلمت و نور چو ذره رقص کنان در شعاع نور جلال
بازیکنان ارمنی زیادی در فوتبال باشگاهی ایران و همچنین تیم ملی فوتبال ایران بازی کرده‌اند.
من تفکر کنان که پیر خرد گفت بشنو که تا بدانی خوب
حباب مسکن اسپانیا در سال ۲۰۰۸ (۱۳۸۷) ترکید و باعث فروپاشی اقتصادی بخش‌های مربوط به مسکن و ساخت و ساز، اخراج گسترده کارکنان و کارگران و توقف روند تقاضای کالا و خدمات شد. تا پایان ماه مه ۲۰۰۹ (اردیبهشت ۱۳۸۸) نرخ بی‌کاری به ۱۸/۷٪ رسید. (۳۷٪ در بین جوانان)
گاه حکایت گذار پایم از آسیب خار گاه شکایت کنان زانویم از بار سر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم