چشیدنی

لغت نامه دهخدا

چشیدنی. [ چ َ / چ ِ دَ ] ( ص لیاقت ) چیزی که لایق و قابل چشیدن باشد. ( ناظم الاطباء ). لَواس. ( منتهی الارب ). چاشنی کردنی. طعام یا شرابی که برای مزه کردن و آزمودن بزبان زنند. خوردنی یا آشامیدنی قابل چشیدن. و رجوع به چشیدن شود.

فرهنگ معین

(چِ یا چَ دَ ) (ص لیا. ) لایق چشیدن، طعام یا شرابی که برای مزه کردن و آزمودن بر زبان زنند.

فرهنگ عمید

لایق و قابل چشیدن، در خور چشیدن.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - لایق چشیدن طعام یا شرابی که برای مزه کردن و آزمودن بر زبان زنند.

ویکی واژه

لایق چشیدن، طعام یا شرابی که برای مزه کردن و آزمودن بر زبان زنند.

جمله سازی با چشیدنی

تا کی گویی: «واقعهٔ عشق بگوی!» چیزی که چشیدنی بود نتوان گفت
مانع مشو ز لعل لبت بوسه خواستم هر شکرین لبی نمکین شد چشیدنی است
این بار، کشیدنی است ناچار؛ وین زهر، چشیدنی است ناچار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اسرع وقت یعنی چه؟
اسرع وقت یعنی چه؟
خوار یعنی چه؟
خوار یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز