من و چشم تو و دل هر سه علیل و بیمار هم مگر لعل تو آید به پرستاری دل
کسی را که بودی تبی تابسوز نمودی پرستاریاش تا به روز
مسند آرای خراسان خان عالیشان حسین ای پرستاریت بر افلاک و انجم فرض عین
به هرجا هست بیماری پرستارش شود مردم دل من را پرستاری نماید چشم بیماری
کعبه ز سر شوق ببت خانه شتافت بت زنده شد و ترا پرستاری کرد