پایچه

پایچه

لغت نامه دهخدا

پایچه. [ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) ( از پای و چه ادات تصغیر ) پاچه. دهانه هر یک از دو بخش شلوار. هر یک از دو بخش شلوار. پایچه، پاچه تنبان و شلوار باشد و آنرا بعربی رجلان خوانند. || کراع. پاچه. پاچها، بالغاء. ( منتهی الارب ). و نیز رجوع به پاچه شود.

فرهنگ معین

(چِ ) (اِمصغ. ) نک پاچه.

فرهنگ عمید

= پاچه

فرهنگ فارسی

( اسم )۱- دهان. هر یک از دو بخش شلوار. رجلان. ۲- پاچ. گاو و گوسفند و مانند آن کراع.
پاچه دهانه هر یک از دو بخش شلوار

دانشنامه عمومی

پایچه یا پایک ( انگلیسی: Sterigma ) ساق بسیار کوچک سوزنی شکل در رأس بازیدیوم که در قارچ های بازیدیومیست است که هاگ بر روی آن تشکیل می شود.

جمله سازی با پایچه

💡 پایچه ها برزده تا ساق پای کرده ز چستی به سر تیغ جای

💡 طوطی بچگان را سلب سبز بریدند شلوارک با پایچه‌های طبریوار

💡 کبک دری پایچه ها بر زده زد به سر سبزه قدم سرزده

💡 شخصش به خیالم نزند پایچه بالا هر چند ز جوش هوسم خون رود از دل

💡 بر گل و لاله تر می رود و نیک ببین پای آلوده به خون پایچه بالا کرده

دایر شدن یعنی چه؟
دایر شدن یعنی چه؟
درس یعنی چه؟
درس یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز