وعل

وعل

وعل یک نوع حیوان وحشی از خانواده‌ی بزکوهی است که به طور عمده در مناطق کوهستانی و سردسیر زندگی می‌کند.

این حیوان به خاطر شاخ‌های بزرگ و قوی‌اش شناخته می‌شود که به شکل خاصی رشد می‌کنند و در برخی فرهنگ‌ها نماد قدرت و شجاعت هستند.

وعل‌ ها معمولاً در گروه‌های کوچک زندگی می‌کنند و از علف‌ها و گیاهان کوهستانی تغذیه می‌کنند.

این گونه به دلیل شرایط سخت زیست‌محیطی و شکار بی‌رویه، در معرض خطر انقراض قرار دارد.

حفاظت از زیستگاه‌های طبیعی و ایجاد مناطق حفاظت‌شده می‌تواند به بقای این حیوان کمک کند.

به طور کلی، این حیوانات نقش مهمی در اکوسیستم‌های کوهستانی ایفا می‌کنند و حفظ آن‌ها از اهمیت بالایی برخوردار است.

لغت نامه دهخدا

وعل. [ وَ ] ( ع مص ) بر بلندی برآمدن. (
منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ).
وعل. [وَ ] ( ع اِ ) وَعِل. وُعُل. بز کوهی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( دهار ) ( مهذب الاسماء ) ( اقرب الموارد ). ج، اوعال، وعول، وُعُل، موعلة، وَعِلَة. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || مهتر و شریف و توانا. || پناه جای. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). || چاره. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ) ( مهذب الاسماء ): ما لک عنه وعل؛ یعنی نیست تو را چاره ای از وی. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || هم علینا وعل واحد؛ ایشان بر ما مجتمعاند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
وعل. [ وَ ] ( ع اِ ) نام ماه شوال. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). نزد قدما نام ماه شوال، و جمع آن اوعال و وعلان است. ( اقرب الموارد ).
وعل. [ وَ ع ِ ] ( ع اِ ) شعبان. ( منتهی الارب ). نام ماه شعبان بجاهلیت. ( السامی فی الاسامی ). ج، اوعال، وِعلان. ( منتهی الارب ). || ( ص ) شریف و توانا. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
وعل. [ وُ ع ُ ] ( ع اِ ) ج ِ وعل، به معنی بز کوهی. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

فرهنگ معین

(وَ ) (اِ. ) بز کوهی، ج. اوعال.

فرهنگ فارسی

(اسم ) بز کوهی جمع: اوعال.
جمع وعل بمعنی بز کوهی

جملاتی از کلمه وعل

در دل کوه‌های سرسبز، گروهی از حیوانات وحشی در جستجوی علف‌های تازه بودند. صدای زنگوله‌ای که به گردن یکی از آن‌ها آویزان بود، فضایی دلنشین را ایجاد کرده بود. در این میان، بزکوهی که به آن وعل نیز گفته می شود با شاخ‌های بزرگش به زیبایی در میان دیگران خودنمایی می‌کرد.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم