چون نجوم آسمان طالع نجوم اندر زمین چون سرشک عاشقان جاری میاه از آبشار
دولت و فتح نهاده سوی تو روی چنان چون به آزار ز کهسار سوی بحر میاه
ز دور دانش تو تازه باد دولت و دین چو از نسیم درخت و چو از میاه گیاه
ز ماهیان ید بیضا توان مشاهده کرد دمی که پرتو رای تو بر میاه رسید
چشم و دل اعدای تو دریا و سقر باد تا در سقر و دریا میزان و میاه است
همیشه تا که بلرزد به روزگار بهار درخت را ز نسیم و گیاه را ز میاه