مخمش

فرهنگ معین

(مُ خَ مَّ ) [ ع. ] (اِمف. ) خدشه وارد آمده، مخدوش.

فرهنگ عمید

مخدوش، خدشه دار، خراشیده.

فرهنگ فارسی

( اسم ) خدشه وارد آمده: مخدوش: هفتاد بار توبه کند شب رسول حق تو به شکن حق است که توبه مخمش است. ( دیوان کبیر )

ویکی واژه

خدشه وارد آمده، مخدوش.

جمله سازی با مخمش

ای هوشمند گوشی کو را کشید دستش وی روسپید رویی کز وی مخمش آمد
دلدار امروز سخت مستست پرفتنه و غصه و مخمش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال سنجش فال سنجش فال رابطه فال رابطه فال تک نیت فال تک نیت