مجامع
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - جمع مجمع: ۱ - محلهای جمع شدن مردمان جا های گرد آمدن محافل. ۲ - جمیع ( محیط المحیط ): و او را از آن حالت مستکره آید که مجامع سرو روی او برهنه باشد...
جمله سازی با مجامع
رهبران شیعه استرالیا نیز بارها ادعاهای وی مبنی بر روحانی بودن را شرمآور خوانده و تکذیب کرده بودند اما او با لباس روحانیت در مجامع مختلف حضور مییافت.
ناشود چشم مجامع روشن از دیار او وقت را نام خوشش جای مسامع می شود
شهرت این نقاش در دههٔ ۱۹۵۰ در هند افزایش یافت و یکی از آثارش به نام «زمین» جایزهای ملی برایش به همراه داشت. در سال ۱۹۹۶ پس از انتشار آثارش در یکی از مجلات معتبر هند مورد توجه مجامع بینالمللی قرار گرفت و جهانیان با آثارش آشنا شدند.
و سبب عزلت ایشان این بود که مبادا در بازار و راه مجامع و عیدگاه ملاحظه عصیان پروردگار را نمایند و از دفع آن عاجز باشند.
شمع جمع فطرتم خوانند و من مانند شمع از سراندازی که هستم در مجامع سرورم
در پی درگذشت او، شخصیتهای سیاسی مانند سید علی خامنهای، اکبر هاشمی رفسنجانی، محمود احمدینژاد و سایر مسئولان عالیرتبه نظام جمهوری اسلامی، مراجع تقلید و شخصیتهای حوزوی و مراکز و مجامع دینی و فرهنگی اسلامی پیام تسلیت فرستادند.