مته ابزاری برنده است که با چرخش خود، برادهها را تخلیه کرده و سوراخی استوانهای با نوک مخروطی در امتداد محور طولی و به قطر ابزار ایجاد میکند. فرآیند برش توسط دو لبه تیز در نوک آن انجام میشود و برادهها از طریق یک شیار حلزونی که در طول آن قرار دارد، خارج میشوند. آن ها از نظر ابعاد هندسی، جنس مواد سازنده و دقت عملکرد، تنوع زیادی دارند. چرخش آن میتواند به کمک مکانیزمهای دستی یا موتوری، مانند دریل، انجام شود. همچنین، آن ها از نظر اندازه و کاربرد نیز تفاوتهای قابل توجهی دارند. متأسفانه، به دلیل وابستگی به زبان انگلیسی برای تأمین نیازهای عملی، در زبان فارسی رشد تطبیقی متوقف شده و انواع مختلف مته، از جمله دریل و ماشینهای حفاری بزرگ، به یک نام مشترک مته شناخته میشوند. آن ها به دو نوع راستگرد و چپگرد تقسیم میشوند؛ انواع راستگرد برای کارهای ساده و انواع چپگرد برای صنایع فلزکاری استفاده میشوند. بسته به کاربرد، از مواد مختلفی برای ساخت متهها بهرهبرداری میشود.

مته
لغت نامه دهخدا
چو مته تو شدم در غم تو سرگردان
بسان چوب تو از اسکنه شدم دل ریش.مسعودسعد.- مته بر خشخاش نهادن؛ مته بر ذره نهادن. ( آنندراج ). و رجوع به ترکیب بعد شود.
- مته بر ذره نهادن؛ حد بصر و دقت نظر مستفاد میشود، یعنی در کاری غور تمام کردن. ( آنندراج ):
آن چشم چه شد که مته بر ذره نهاد
گوش شنوا و نای بینایی کو.تأثیر ( از آنندراج ).- مته به خشخاش گذاشتن؛ خرده نگرش بودن. ( امثال و حکم دهخدا ج 3 ص 1399 ).و رجوع به ترکیب مته بر خشخاش نهادن شود.
- مته به کون خشخاش گذاشته است؛ در تزویر و حیله همه چیز شش دانگ است. ( بهار عجم ) ( آنندراج ).
- مته کمان؛ مته ای که بوسیله زهی و کمانی تند و سریع گردد و زودتر از مته ساده سوراخ کند. مته ای که آن را با کمانی چرمین به چرخ آرند. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
|| کرمی که در پشمینه آلات افتد. ( برهان ). کرمی که در پارچه های پشمینه افتد. ( ناظم الاطباء ). پت. بید. کرم ابریشم خوار. عثه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || کرمی که گندم را خراب و نابود کند و به عربی سوس گویند. ( برهان ). کرمی که گندم را ضایع کند. ( ناظم الاطباء ).
مته. [ م َت ْهَْ ] ( ع مص ) آب به دلو کشیدن از چاه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِمص ) اغوا. ( ناظم الاطباء ).
مته. [ م َ ت َه ْ ] ( ع مص )علاج کردن بطالت و غوایت. ( از اقرب الموارد ) ( از محیطالمحیط ). || گمراه شدن. ( ناظم الاطباء ).
مته. [ م َ ت َه ْ ] ( ع اِ ) راز نهانی. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ( اِمص ) اغوا. ( ناظم الاطباء ). غوایت. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) بید. ۲ - شپشک گندم.
راز نهانی
دانشنامه آزاد فارسی
ابزار حفر سوراخ. در اصل نوعی ابزار درودگری است که لبۀ برنده و نوک مارپیچی دارد و با دسته ای که بر ساقۀ مته عمود است به کار می رود. در باستان شناسی، برای جمع آوری نمونه های رسوب و خاک از زیر زمین و تعیین عمق و نوع رسوب های باستان شناختیاز مته ای بزرگ استفاده می کنند. به این ترتیب، دیگر نیازی به خاک برداری با دست نیست. متّه ممکن است دستی یا ماشینی باشد.



جملاتی از کلمه مته
توی بخت مراهمتهای رادی توی جان مرا همتای شادی
می کنی با نعمتهای بیکران با قیاس آن نعوت بیکران
آویختند چمته که در بند سیم ماند تا حست ازان عزیز که ترکش شد اختیار