لوعت

لغت نامه دهخدا

لوعت. [ ل َ ع َ ] ( ع اِمص ) سوزش. حُرقه. ( مهذب الاسماء ). سوزش دل از عشق. ( غیاث ). سوزش و سوختن دل از عشق. التیاع.سوزش عشق دل را. ( بحرالجواهر ). سوزش دل. ( دهار ). سوزش درون و رنج و تعب از عشق و دوستی یا از اندوه و بیماری. || سیاهی سرپستان. ( منتهی الارب ).
لوعة. [ ل َ ع َ ] ( ع مص ) لوع. سوختن دوستی دل کسی را. بیمار ساختن. || ناشکیبائی و بی آرامی کردن و یا بیمار شدن. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(لَ عَ ) [ ع. لوعة ] (مص ل. ) ۱ - بی تابی کردن. ۲ - سوزش دل از غم یا عشق.

فرهنگ عمید

۱. ناشکیبایی و بی آرامی کردن.
۲. سوزش قلب و رنج و سختی از عشق یا از اندوه یا از مرض.

ویکی واژه

لوعة
بی تابی کردن.
سوزش دل از غم یا عش

جمله سازی با لوعت

انت حبیب مهجتی انت طبیب علتی انت شفاء لوعتی لیس هوای فی سواک
الا یا رسولا ان بلغت دیارهم فبلغ الیهم حال شوقی ولوعتی
لم یبق فی لوعتی شیی یقاومها القلب فی لهبٍ والجفن کالجفل
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سلیطه
سلیطه
موعد
موعد
مرسوله
مرسوله
شغال
شغال