فالق

فالق، به عنوان واژه‌ای که مفهوم شکاف و جدایی را در خود نهفته دارد، به ما یادآوری می‌کند که در زندگی انسان‌ها، لحظاتی وجود دارد که ممکن است با چالش‌ها و مشکلاتی مواجه شویم که به نظر می‌رسد از آن‌ها فرار نخواهیم کرد. این واژه در فرهنگ‌های مختلف نماد امید و تجدید حیات است، زیرا به ما نشان می‌دهد که حتی در تاریک‌ترین لحظات، همیشه راهی برای بازگشت و شروعی دوباره وجود دارد. فالق به معنای شکاف‌های عمیق و تغییرات ناگهانی نیز می‌تواند اشاره کند و ما را به تأمل در مورد مسیر زندگی و انتخاب‌هایمان وادار کند. در واقع، این مفهوم می‌تواند به عنوان نمادی از قدرت تغییر و تحولات مثبت در زندگی ما مطرح شود. در هر مرحله‌ای که به نظر می‌رسد در بن‌بست قرار داریم یا از مسیر اصلی خود منحرف شده‌ایم، فالق به ما یادآوری می‌کند که هر پایان، خود آغاز یک فصل جدید است. این امر به ما انگیزه می‌دهد تا با امید و ایمان به جلو پیش برویم و به دنبال نور و روشنایی در دل تاریکی‌ها باشیم. بنابراین، هر فردی می‌تواند با درک عمیق از مفهوم فالق، به قدرت درون خود پی ببرد و از چالش‌ها به عنوان فرصتی برای رشد و پیشرفت استفاده کند. در نهایت، به ما یادآور می‌شود که زندگی همیشه در حال تغییر است و ما باید با آغوش باز به استقبال این تغییرات برویم.

لغت نامه دهخدا

فالق. [ ل ِ ] ( ع ص، اِ ) شکاف کوه.( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || درخت خرمایی که در حال شکوفه کردن باشد. ( از منتهی الارب ). || زمین پست میان دو پشته. ( منتهی الارب ).
- فالق الاصباح؛ شکافنده صبح، یعنی خدا. ( از فرهنگ نظام ):
فالق الاصباح اسرافیل وار
جمله را در صورت آردآن دیار.مولوی.- فالق الحب؛ آفریننده ٔآن یا برون آرنده برگش به شکافتن. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).
فالق. [ ل ِ ] ( اِخ ) موضعی است مر بنی کلاب را، و در آن آبکی است. ( منتهی الارب ). از منازل ابوبکربن کلاب است در نجد. ( از معجم البلدان ).

فرهنگ معین

(لِ ) [ ع. ] ۱ - (اِفا. ) شکافنده. ۲ - (اِ. ) شکاف کوه. ۳ - زمین پست میان دو پشته.

فرهنگ فارسی

۱ - ( اسم ) شکافنده ۲ - بیرون آورنده برگ دانه بشکافتن ۳ - ( اسم ) شکاف کوه ۴ - زمین پست میان دو پشته.
موضعی است مر بنی کلاب را و در آن آبکی است. از منازل ابی بکر بن کلاب است در نجد.

فرهنگ اسم ها

اسم: فالق (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: fāleq) (فارسی: فالِق) (انگلیسی: falegh)
معنی: شکافنده، [این واژه برگرفته از «فالق الاصباح» به معنی شکافنده ی صبح گاهان، روشن کننده ی صبح و همینطور خداوند است و از قرآن کریم گرفته شده است]

جملاتی از کلمه فالق

بجان شو بندهٔ فرمان خالق مخسب ای دوست اندر وقت فالق
نوز نتابیده صبح‌، خواه صبوحی زان که صبوحی است لیل غم را فالق
بچهره فالق صبح هدایت ازلی به تیغ تیز رؤس ضلال را فلاق
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم