غزال این جانور به چندین گونه آهو با بدنی ظریف و کوچک تعلق دارد. غزالها موجوداتی تندرو هستند و در دشتهای باز آفریقا و جنوب آسیا زندگی میکنند. آنها در گروه جنس Gazella قرار دارند. در ایران، یک گونه از این جنس به نام آهوی Gazella subgutturosa وجود دارد که در خانواده گاو طبقهبندی میشود. این جانور تقریباً در تمامی دشتها و جلگهها، به جز مناطق کویری، پراکنده است. غزالهای ماده فاقد شاخ هستند، در حالی که شاخهای نر میتواند تا ۴۵ سانتیمتر طول داشته باشد. این جانور به سرعتی معادل ۷۰ کیلومتر در ساعت میدود. آهو شامل انواع مختلفی از سرده آهوها است. این جانوران به خاطر چابکی خود شناخته میشوند و قادرند بهطور ناگهانی سرعت خود را به ۹۷ کیلومتر در ساعت برسانند یا در حین دویدن، سرعتی معادل ۴۸ کیلومتر در ساعت را حفظ کنند. آهوها عمدتاً در مناطق بیابانی، مرتعها، ساواناهای آفریقا، جنوب غرب آسیا، آسیای میانه، شبهقاره هند و خاورمیانه زندگی میکنند. این جانوران معمولاً به صورت گلهای زندگی کرده و از گیاهان نرم و لطیف و برگها تغذیه میکنند و کمتر به گیاهان خشک روی میآورند. آهوها دارای اندام نسبتاً کوچکی هستند و بلندی بیشتر آنها تا شانه بین ۶۱ تا ۱۱۰ سانتیمتر متغیر است. رنگ آنها معمولاً قهوهای مایل به زرد است.
غزال
لغت نامه دهخدا
غزال. [ غ َ ] ( ع اِ ) آهوبره که در حرکت و رفتار آمده باشد. یا آهوبره نوزاده تا که نیک دونده گردد. ج، غِزلَة، غِزلان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). فارسیان آهو استعمال کنند. ( از آنندراج ). آهوبره. ( غیاث اللغات ). آهوبره چون در حرکت آید. ( بحر الجواهر ). آهوبره و مؤنث آن غزالة. ( مهذب الاسماء ). آهوی ماده است وی را شاخ نبود.بسیار زیرک و باهوش و تندرو و مستقیم الاقدام است. ( قاموس کتاب مقدس ). ظبی. ( اقرب الموارد ). دُرقَس رجوع به آهو شود. حکیم در تحفه آرد: غزال را به فارسی آهو و به ترکی جیران نامند وبچه آن را تا 6 ماه طلی و از 6ماه تا سه سال خشف، و تا 6 سال را ظبی گویند.در آخر دوم گرم و خشک، و از سایر گوشتهای شکار اقرب به مزاج انسان است و موافق مرطوبین و مبرودین و سریعالهضم و مجفف و قلیل الغذاء میباشد و جهت خفقان و یرقان و فالج و امراض بارده نافع است. و طلای خون آن موجب درازی موی و نشستن بر روی پوست آن جهت گریختن هوام، و تعلیقش جهت سپرز نافع، و گوشت آن مصدع و کباب آن مورث قولنج است و مصلحش ترشیها و سکنجبین میباشد وسرگین وی بسیار جالی و طلای مطبوخ آن در سرکه جهت اورام بلغمی و تهیج مفید است. و آهوی چین که مشک از آن به هم میرسد، بسیار سیاه و در پشت آن خط سفیدی و شاخ منحنی است و این شاخ به قدری دراز است که به دنباله وی میرسد و آن گرمتر و خشکتر از سایر اصناف آهو است. ( از تحفه حکیم مؤمن ). و داود ضریر انطاکی گوید: غزال نام جانوری بری است و این اسم عرفاً به همه انواع آن اطلاق میشود ولی در حقیقت نام نوع بزرگ سال آن است. غزال عموماً طبیعت نافری دارد و کمتر اهلی میشود. ( تذکره داود ضریر انطاکی ج 1ص 252 )
فرهنگ معین
(غَ ) [ ع. ] (اِ. )۱ - آهو. ۲ - کنایه از: معشوق، زیبارو.
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی، مجاز] معشوقۀ زیبا، زن یا دختر زیبا: غزالی مست شمشیری گرفته / به جای آهُویی شیری گرفته (نظامی۲: ۱۷۰ )، شعر نظامی شکر افشان شده/ ورد غزالان غزل خوان شده (نظامی۱: ۳۴ ).
۳. (موسیقی ) [قدیمی] از شعبه های بیست وچهارگانۀ موسیقی ایرانی.
فرهنگ فارسی
آهو، آهوبره، ریسنده، ریسمان تاب، موتاب، ریسمان فروش
( صفت ) ۱ - ریسمان تاب ریسمان باف ریسمان فروش جمع: غزالون غزالین.
یکی از شعب نیل ابیض است که بر ساحل چپ آن قرار دارد
فرهنگ اسم ها
معنی: نوعی آهوی ظریف اندام و بسیار تندرو با چشمان درشت سیاه، معشوقه ی زیبا، نوعی آهوی ظریف اندام با چشمان درشت سیاه
دانشنامه عمومی
غزال از معروف ترین و محبوب ترین خوانندگان دهه ۳۰ شمسی بود و ترانه های متعددی در رادیو اجرا کرد.
غزال در سال ۱۳۰۶ به دنیا آمد و در سن ۲۴ سالگی ( سال ۱۳۳۰ ) فعالیت هنری خود را آغاز کرد و به شهرت زیادی رسید. غزال را رقیب مرضیه می دانستند و گفته شده که صدای این دو خواننده به هم شبیه است. مرضیه در آن زمان بیشتر آواز های فاخر می خواند اما غزال هم آواز های فاخر و هم ترانه های روحوضی و عامه پسند می خواند.
غزال در دوران فعالیتش با آهنگسازان و ترانه سرایان معروفی مثل ناصر رستگارنژاد و مجید وفادار همکاری کرد.
مشهورترین آهنگ های او عبارتند از: ( یک حمومی من بسازم )، ( کیه کیه در می زنه؟ ) و ( لیلی قشنگه ).
غزال در آخر عمر به افسردگی دچار شد و به مصرف مواد مخدر روی آورد. او در سال ۱۳۳۷ در سن ۳۱ سالگی به دلیل سکته مغزی فوت کرد و گویا این سکته از اثرات مصرف مواد مخدر بود.