صفصف

لغت نامه دهخدا

صفصف. [ ص َ ص َ ] ( ع ص، اِ ) زمین هموار. ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ) ( مهذب الاسماء ).زمین هامون و نرم. ( دهار ) ( ترجمان علامه جرجانی ).
- قاع صفصف؛ زمین هموار بی گیاه.
- قاع صفصف کردن جائی یا شهری؛ جائی یا شهری را غارت کردن و با خاک یکسان نمودن:
کاروان سبزه تااز قاع صفصف کرد ارم
صف صف از مرغان روان بر کاروان افشانده اند.خاقانی.چون غلام بخانه رسید سرای خویش چون قاع صفصف خالی یافت. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 346 ).
|| کناره کوه. ( منتهی الارب ).
صفصف. [ ص ُ ص ُ ] ( ع اِ ) گنجشک. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(صَ صَ ) [ ع. ] (اِ. ) زمین هموار، زمین هامون و نرم.

فرهنگ عمید

ویژگی زمین هموار، هامون.

فرهنگ فارسی

( اسم ) زمین هموار زمین هامون و نرم یا قاع صفصف. زمین هموار بی گیاه. یا قاع صفصف کردن جایی را. آنجا را غارت و با خاک یکسان کردن.
گنجشگ
رده رده صف اندر صف.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱(بار)
«صَفْصَف» به معنای زمین صاف است، و از این دو وصف استفاده می شود که در آن روز، کوه ها و گیاهان، همگی از صفحه زمین محو می شوند و زمینی صاف و ساده باقی می ماند.
. صفصف زمین همواری است که علف ندارد. گوئی در همواری مانند یک صف است (مجمع) راغب نیز چنین گفته است یعنی: تو را از کوهها پرسند، بگو خدایم و زمین را بیابان هموار می‏گرداند، در آن پستی و بلندی نبینی. در اقرب گفته: «الصَّفْصَفُ: اَلْمُسْتَوی مِنَ الْاَرْضِ» این کلمه در کلام اللّه بیشتر از یکبار نیامده است.

ویکی واژه

زمین هموار، زمین هامون و نرم.

جمله سازی با صفصف

قاع صفصف دیده وصف صف سپهداران حاج کوس را از زیر دستان زیر و دستان دیده‌اند
شاهی که ساخت صف عدوقاع صفصفا هر جا که رو بیاوری مصطفی نمود
یوم مجموع و یوم مشهود است قاع صفصف زمین ممدود است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال تک نیت فال تک نیت فال احساس فال احساس فال لنورماند فال لنورماند