زنگار

زنگار

زنگار به معنای لایه‌ای از زنگ یا اکسیداسیون است که بر روی فلزات، به ویژه آهن، ایجاد می‌شود. این پدیده به دلیل واکنش فلز با رطوبت و اکسیژن در هوا رخ می‌دهد و معمولاً به رنگ قهوه‌ای مایل به قرمز دیده می‌شود. در زبان فارسی، این واژه همچنین به معنای کثیفی یا آلودگی به کار می‌رود و می‌تواند به صورت مجازی برای توصیف حالتی از فرسودگی یا کهنگی نیز استفاده شود.

فرآیند ایجاد این واکنش:

زنگار زمانی ایجاد می‌شود که آهن در معرض رطوبت و اکسیژن قرار گیرد. این واکنش شیمیایی باعث می‌شود که آهن به اکسید آهن تبدیل شود، که در نهایت به زنگار منجر می‌شود. این فرآیند به عنوان اکسیداسیون شناخته می‌شود.

عوامل مؤثر:

رطوبت: هر چه میزان رطوبت بیشتر باشد، احتمال ایجاد آن افزایش می‌یابد.

آلودگی: وجود مواد شیمیایی یا آلودگی‌ها در هوا می‌تواند سرعت اکسیداسیون را افزایش دهد.

نوع فلز: برخی فلزات مانند آلومینیوم یا استیل ضد زنگ کمتر مستعد زنگ زدن هستند.

عوارض:

زنگار می‌تواند به تدریج باعث تخریب و کاهش عمر مفید اشیاء و سازه‌های فلزی شود. این پدیده می‌تواند در سازه‌های ساختمانی، وسایل نقلیه، و تجهیزات صنعتی مشکلات جدی ایجاد کند.

روش‌های پیشگیری:

پوشش‌دهی: استفاده از رنگ‌ها یا پوشش‌های حفاظتی می‌تواند از تماس مستقیم فلز با رطوبت و اکسیژن جلوگیری کند.

نگهداری: نگهداری منظم و تمیز کردن سطوح فلزی می‌تواند به کاهش احتمال ایجاد آن کمک کند.

لغت نامه دهخدا

زنگار. [ زَ ] ( اِ ) مزیدعلیه زنگ، و سبزه و سبزی از تشبیهات اوست و با لفظ ریختن و افتادن بر چیزی کنایه از پیدا شدن زنگ و با لفظ زدن و کشیدن و گرفتن و برداشتن کنایه از پیدا کردن و با لفظ رفتن و افتادن از چیزی کنایه از دور شدن وبا لفظ بردن و ربودن و شستن و ستردن از چیزی کنایه از دور کردن و با لفظ فروخوردن از عالم غم خوردن است. ( آنندراج ). زنگ فلزات و آیینه و جز آن. ( ناظم الاطباء ). زنجار. ( منتهی الارب ). اسم فارسی زنجار است. ( تحفه حکیم مؤمن ). زنجار معرب زنگار و آن زنگ فلزات وآیینه و جز آن است. ( از فرهنگ فارسی معین ). زنگ. زنجار. ژنگار. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا )

فرهنگ معین

(زَ ) (اِ. ) زنگ فلزات، آیینه و جز آن.

فرهنگ عمید

۱. ماده ای سمّی به رنگ سبز که از عمل اسیداستیک در سطح مس به وجود می آید، اکسید مس.
۲. [قدیمی] زنگ آهن.
* زنگار معدنی: (شیمی ) [قدیمی] زاج سبز.

فرهنگ فارسی

زنگ آهن وفلزات دیگر، اکسیدمس
( اسم ) ۱ - زنگ فلزات آیینه و جز آن اکسید مس. ۲ - نامی است که به انواع مختلف استات مس به سبب رنگ سبز آنها داده اند. یا زنگار معدنی زاج سبز.

جملاتی از کلمه زنگار

گر صبح از دل شب زنگار می زداید چون از سپیدی مو غفلت فزود ما را؟
بی‌روی تو چشم از همه بستم که ندیدم عکسی که برین آینه زنگار نباشد
سپریم جان چو مشتاق اگر از جفا براهش چه عجب که هرچه گوئی زنگار ما بیاید
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم