زمانه

اسم دخترانه زمانه نامی زیبا و با معنای عمیق است که به مفاهیم روزگار، دوره‌ها، عهد و تحولات زندگی اشاره دارد. این نام می‌تواند به فرد احساس ارتباط با زمان و تاریخ بدهد و او را به تأمل در زندگی و استفاده بهینه از زمان ترغیب کند.

معانی اسم

روزگار: این معنا به مفهوم زمان و دوره‌ای اشاره دارد که فرد در آن زندگی می‌کند. زمانه به عنوان یک واژه توصیف‌کننده وضعیت‌های مختلف زندگی و تجربیات انسان‌ها در طول تاریخ است. این ویژگی می‌تواند به فرد احساس ارتباط با تاریخ و فرهنگ خود بدهد و او را به تفکر درباره تجارب گذشته و آینده ترغیب کند.

دوره: این نام می‌تواند به دوره‌های مختلف زندگی اشاره کند، از جمله دوران کودکی، جوانی و پیری. این مفهوم می‌تواند به فرد کمک کند تا درک بهتری از مراحل مختلف زندگی و تغییراتی که در هر دوره رخ می‌دهد، پیدا کند.

مدت زندگی: زمانه می‌تواند به فرد یادآوری کند که زمان محدود است و باید از آن به بهترین نحو استفاده کند. این مفهوم می‌تواند به فرد احساس ارزشمندی و اهمیت زمان را القا کند.

دور و چرخ: زمانه به نوعی نماد تغییر و تحول در زندگی است. این مفهوم می‌تواند به فرد یادآوری کند که زندگی دائماً در حال تغییر است و باید به تغییرات و تحولات زندگی با ذهنی باز و پذیرش برخورد کند.

لغت نامه دهخدا

زمانه. [ زَ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) روزگار. دهر. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) ( فرهنگ فارسی معین ). روزگار. ( ناظم الاطباء ). روزگار و سبکسیر و دون از صفات اوست. ( آنندراج ). پورداود در ذیل «زروان، زمانه » آرد:... چنانکه در فروردین یشت فقرات 53 و 55 و زامیاد یشت فقره 26 و یسنا 62 فقره 3... و چندین بار زروان در ردیف ایزدان دیگر شمرده شده و از آن فرشته زمانه بی کرانه اراده گردیده است... و در رساله فارسی علمای اسلام «زمان درنگ خدای » شده است از این دو صفت بخوبی پیداست که از برای زمانه آغاز و انجامی شمرده نشده و آن را همیشه پایدار یا به عبارت دیگر جاودانی و فناناپذیر دانسته اند. 

فرهنگ معین

(زَ نِ ) (اِ. ) روزگار، دهر.
(زَ نَ ) [ ع. زمانة ] (اِ. ) ۱ - آفت. ۲ - نقص بعض اعضا. ۳ - تعطیل قوی. ۴ - حب، محبت.

فرهنگ عمید

دهر، روزگار.

فرهنگ فارسی

دهر، روزگار
( اسم ) ۱ - آفت. ۲ - نقص بعض اعضا. ۳ - تعطیل قوی. ۴ - حب محبت.

فرهنگ اسم ها

اسم: زمانه (دختر) (فارسی) (تلفظ: zamāne) (فارسی: زمانه) (انگلیسی: zamane)
معنی: روزگار، دوره، عهد، مدت زندگی، عمر، دور، چرخ

جمله سازی با زمانه

به کامکاری او می دهد ملک اقرار به شهریاری او می کند زمانه سجل
موی سیاه من ز زمانه سپید شد وین نامه سپید شد از معصیت سیاه
بیا و در پی آسایش عزیزان کوش که در زمانه کسی جاودان نیاساید