رل

دوستی دختر و پسر: رل مخفف کلمه Relationship است و به رابطه‌ای غیررسمی که در مراحل ابتدایی می‌باشد اشاره دارد. این اصطلاح در میان نسل جوان برای توصیف روابط عاشقانه‌ای استفاده می‌شود که هنوز به سطح تعهد جدی نرسیده‌اند. در این نوع روابط، طرفین به یکدیگر علاقه دارند، اما هنوز به مرحله‌ای نرسیده‌اند که بخواهند به طور رسمی و جدی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. این روابط می‌توانند شامل قرار ملاقات‌ها، گپ‌وگفت‌های روزمره و فعالیت‌های مشترک باشند، بدون اینکه به معنای ازدواج یا تعهد بلندمدت تلقی شوند.

نقش بازیگر: رل به معنای نقش یا شخصیت است که یک بازیگر در یک نمایش، فیلم یا سریال ایفا می‌کند.

فرمان اتومبیل: رل به معنای فرمان یا دستگاه هدایت اتومبیل نیز به کار می‌رود و به قطعه‌ای اشاره دارد که راننده با آن خودرو را هدایت می‌کند.

واحد شمارش استوانه‌ای: همچنین این اصطلاح به عنوان یک واحد شمارش برای چیزهایی که به صورت استوانه‌ای پیچیده شده‌اند، مانند کاغذ، به کار می‌رود.

لغت نامه دهخدا

رل. [ رُ ] ( فرانسوی، اِ ) وظیفه. عمل. || وظیفه و کاری مخصوص که هنرپیشه و یا بازیگری در اجرای نمایشنامه ای و یا داستان فیلمی بعهده دارد. || آلتی است در اتومبیل که به وسیله آن راننده اتومبیل را بهر طرف که بخواهد راهنمایی می کند. فرمان اتومبیل.

فرهنگ معین

(رُ ) [ فر. ] (اِ. ) ۱ - وظیفه ای که بازیگر یا هنرپیشه بر عهده دارد. ۲ - وظیفه، عمل. ۳ - آلتی که راننده به وسیلة آن ماشین را به هر طرف که بخواهد حرکت دهد، فرمان.

فرهنگ عمید

۱. نقشی که بازیگر در تئاتر یا سینما بر عهده دارد.
۲. ابزاری در اتومبیل که راننده پشت آن می نشیند و به وسیلۀ آن اتومبیل را به هرطرف که بخواهد می راند، فرمان.
۳. واحدی برای شمارش آن چه به صورت استوانه ای پیچیده شده باشد: رل کاغذ.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - وظیفهای که بازیگر یا هنرپیشه به عهده دارد. ۲ - وظیفه عمل. ۳ - آلتی که راننده بوسیله آن ماشین را بهر طرف که بخواهد حرکت دهد فرمان.

دانشنامه عمومی

رل (فرانسه). روئولکس ( به فرانسوی: Rœulx ) یک کمون در فرانسه است که در نور - پا - دو - کاله واقع شده است.
روئولکس ۴٫۰۲ کیلومترمربع مساحت و ۳٬۴۳۱ نفر جمعیت دارد و ۳۵ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.

ویکی واژه

وظیفه‌ای که بازیگر یا هنرپیشه بر عهده دارد.
وظیفه، عمل.
آلتی که راننده به وسیلة آن ماشین را به هر طرف که بخواهد حرکت دهد، فرمان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم