آوازهخوانی، در جوهره خود، به معنای پیشه و کنش آوازخوان است؛ به بیانی دیگر، این هنر را میتوان مترادف با مفاهیمی چون تغنی، خوانندگی، قوّالی و خنیاگری دانست. این واژه، تداعیگر فعالیتی است که در آن، فرد با بهرهگیری از تواناییهای صوتی خود، به اجرای ملودی و کلام میپردازد. آوازهخوان نیز به کسی اطلاق میگردد که حرفه اصلیاش سرودن آواز و ارائه آن به مخاطبان است.
عمل آوازهخوانی، گسترهای وسیع از فرآیندهای صوتی را در بر میگیرد که میتواند هم در قالبهای رسمی و سازمانیافته نمود یابد و هم به صورت غیررسمی و خودجوش جلوهگر شود. این کنش، از اجرای قطعات پیچیده و باقاعده موسیقی تا زمزمهای ساده و بیتکلف را شامل میشود. آوازهخوان، فردی است که نه تنها به عنوان یک هنرمند اصلی در صحنه حضور مییابد، بلکه میتواند در نقش خواننده پشتیبان یا حتی فردی که صرفاً برای لذت شخصی یا به صورت حرفهای به این هنر میپردازد، ظاهر شود.
در گستره وسیع موسیقی ایرانی، مفهوم آواز از جایگاه ویژهای برخوردار است. در این چارچوب، آواز به فرمی اصیل از موسیقی اشاره دارد که شامل مجموعهای از گوشهها و نغمات خاص است. این فرم، به خواننده امکان میدهد تا با تکیه بر دانش و احساس خود، به بداههپردازی و بیان عمیقترین احساسات بپردازد و اینچنین، آوازهخوانی در فرهنگ ما، فراتر از صرف یک شغل، به آیینی برای انتقال میراث غنی موسیقایی تبدیل میشود.