اختتام

لغت نامه دهخدا

اختتام. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) بپایان بردن. آخر کردن ِ کاری. فرجامیدن. ختم کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( مؤید الفضلاء ). مقابل افتتاح. || ( اِ ) پایان. ختم. آخر کار. ( مؤید الفضلاء ).

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع. ] ۱ - (مص م. ) به پایان بردن، تمام کردن. ۲ - (اِمص. ) پایان، ختم، آخرکار.

فرهنگ عمید

۱. به پایان رساندن، ختم کردن، خاتمه دادن.
۲. (اسم ) خاتمه، پایان.

فرهنگ فارسی

ختم کردن، خاتمه دادن، بپایان رساندن
۱ - ( مصدر ) بپایان بردن آخر کردن کاری را ختم کردن مقابل افتتاح. ۲ - ( اسم ) پایان ختم آخرکار.

ویکی واژه

به پایان بردن، تمام کردن.
پایان، ختم، آخرکار.

جمله سازی با اختتام

نخستین جشنواره تئاتر اکبر رادی در دی ماه ۱۳۹۷ برگزار شد و اختتامیه آن روز شنبه ۲۲ دی بود.
قلم از تحریر این سخن استعفاء می خواست و زبان از تقریر این حال استغفار می کرد، اختتام این سخن نسق افتتاح نداشت و رواح این ترکیب جمعیت صباح نه.
مهر ۱۳۹۰ در مراسم اختتامیه دوازدهمین جشن خانه موسیقی، از ارفع اطرایی به همراه ۸ بانوی هنرمند موسیقی دیگر تقدیر شد و تندیس‌های جشن خانه موسیقی به ایشان اهداء شد.
آرسن جولفالاکیان پرچمدار کاروان ورزشی ارمنستان در مراسم اختتامیه بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۱۲ لندن بود.
جوادی آملی در اختتامیه نخستین جایزه ملی داستان‌های حماسی با اشاره به این موضوع که گریه کردن نمی‌تواند مشکل مملکت و جامعه ایران را حل نماید، متذکر شد:
نامهٔ اقبال و دولت را به نامش افتتاح دفتر اجلال و شوکت را به تیغش اختتام
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال زندگی فال زندگی فال تاروت فال تاروت فال امروز فال امروز