آهو

آهو

تعریف و ویژگی‌ها:

آهو به طور خاص به نوعی از پستانداران گیاه‌خوار اطلاق می‌شود که به خانواده‌ی گوزن‌ها (Cervidae) تعلق دارد. آهوها بدنی باریک و زیبا، پاهای بلند و گوش‌های بزرگ دارند. رنگ پوست آن‌ها قهوه‌ای مایل به زرد است و در فصل تابستان ممکن است لکه‌های سفیدی بر روی بدنشان دیده شود. آن‌ها در مناطق جنگلی، دشت‌ها و مراتع زندگی می‌کنند و به طور طبیعی در مناطق مختلفی از جمله ایران، آسیا و آفریقا یافت می‌شوند. این حیوانات معمولاً در گروه‌های کوچک زندگی می‌کنند و به صورت اجتماعی رفتار می‌کنند.

معانی مجازی:

در ادبیات و شعر فارسی، واژه آهو به عنوان نمادی از زیبایی، لطافت و شگفتی شناخته می‌شود. شاعران ایرانی اغلب از آن به عنوان نمادی از معشوق و زیبایی‌های او استفاده می‌کنند.

اسم دخترانه:

این نام دخترانه یک اسم زیبا و دلنشین است که در زبان فارسی به معنای غزال می‌باشد. این نام به زیبایی و ظرافت اشاره دارد و به عنوان نمادی از آزادی و شجاعت در طبیعت شناخته می‌شود. همچنین، آهو در ادبیات نماد عشق و احساسات عمیق است، که آن را به یک نام محبوب و شاعرانه تبدیل می‌کند.

لغت نامه دهخدا

( آهو ) آهو. ( اِ ) غزال. غزاله. ظبی. ظبیه. ابوالسفاح. فائر. ج، فور

فرهنگ معین

( آهو ) [ په. ] ۱ - ( اِ. ) عیب، نقص. ۲ - بیماری، مرض. ۳ - (ص. ) بد، ناپسند.
بره (بَ رِّ ) (اِمر. ) بچة آهو.
[ په. ] ( اِ. ) جانوری از خانوادة تهی - شاخان، جزو راستة نشخوارکنندگان که اقسام مختلف دارد و عموماً دوندة بسیار سریع و چابک و دارای دست و پای بلند و چشمان زیباست، غزال، مارال.، پشت ~بسته بودن کنایه از: دور از دسترس بودن.

فرهنگ عمید

( آهو ) پستاندار و نشخوارکننده از راستۀ شکافته سُم ها، با دست و پای دراز و باریک و چشمان زیبا که در دویدن معروف است: دیدی آن جانور که زاید مشک / نامش آهو و او همه هنر است (خاقانی: ۶۸ )، یا رب آن آهوی مُشکین به خُتَن بازرسان / وآن سهی سرو خرامان به چمن بازرسان (حافظ: ۷۷۲ ).
* آهوی مشک (تاتار، تتر، ختا، ختن، خرخیز ): [قدیمی] آهویی کوچک با موهای زبر و قهوه ای و دو دندان دراز به طول چند سانتی متر که بیشتر در کوه های هیمالیا یافت می شود و از ناف آن مادة خوش بو و سیاه رنگی به نام مشک به دست می آید.
۱. عیب، نقص: بی آهو کسی نیست اندر جهان / تن وجان چو بپساود اندر نهان (فردوسی: ۷/۲۰۹ )، جز آن کس ندانم نکوگوی من / که روشن کند بر من آهوی من (سعدی۱: ۱۳۳ ).
۲. گناه، خبط، خطا، تقصیر.

فرهنگ فارسی

( آهو ) یوهانی برو فلند مشهور به یوهانی نویسنده واقع بین ( ر آلیست ) فنلاندی ( و. لاپین لاک ( ۱۸۶۱ - ف. ۱۹۲۱ م. ) غالب نوشته های او درباره زندگی دهقانان فنلاندست.
۱ - ( اسم ) عیب نقص. ۲ - بیماری مرض. ۳ - ( صفت ) بد ناپسند.
آوازی که تعجب را بدان بیان کنند

فرهنگ اسم ها

اسم: آهو (دختر) (فارسی) (طبیعت) (تلفظ: āhu) (فارسی: آهو) (انگلیسی: ahu)
معنی: غزال، معشوق زیبا، چشم زیبا، تندرونده، غزاله، سریع العمل، جانور معروف که نام دیگر آن غزال است، آهو به زیبایی چشم و خرامش در رفتار شهرت دارد

دانشنامه آزاد فارسی

آهو (antelope)
هر کدام از انواع پستانداران سم دار، متعلق به تیرۀ گاویان۱. بیشتر آهوها سبک وزن و تیز پا، چراگر، جست وجوگر و نشخوارکننده اند. اندازۀ آن ها متغیر است. بلندی آن ها از زمین نیز از ۳۰ سانتی متر (دیک دیک ها۲) تا۱.۸ متر (آهوی افریقایی۳) متغیر است. اکثر آن ها افریقایی اند، ازجمله آهوی افریقایی؛ گرچه سایر گونه ها در بخش هایی از آسیا، ازجمله کویرهای عربستان و خاورمیانه زندگی می کنند. آهوی شاخ چنگالی۴ Antiocapra americana در امریکای شمالی به تیرۀ دیگری تعلق دارد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آهو. آهو نام حیوانی است که به همین نام معروف است. به آهو ظبی و غزال نیز گفته می شود و از آن به مناسبت در باب هایى مانند حج و صید و ذباحه بحث شده است.
۱. ↑ نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۶، ص۲۰۲-۲۰۳. 
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیه السلام، ج۱، ص۱۶۸. 

آهو

جملاتی از کلمه آهو

اماکن تاریخی قابل ملاحظه در این ولایت کوه‌های برغالی و بند سلطان محمود غزنوی در ولسوالی جغتو کوه‌نعل آهو در دایمیرداد، زیارت شیرازی در سیدآباد، معبد تندیس مریم در چک، و در گربُت زیارتگاه‌های تاریخی وجود دارد.
درب ورودی حیاط امامزاده نیز در سمت باختر قرار دارد که سردر آن فروریخته و تنها قسمت جزیی از گچ بری‌های آن باقی‌مانده است. این گچ بری‌ها یکی از نفیس‌ترین آثار هنری قرن دهم هجری به‌شمار می‌رود. تناسب عجیب و خوش حالت اسلیمی‌ها با نقوش بدیع و زنده و صحنه‌های جاندار نزاع شیر و آهو علاوه بر این که حاکی از چیره‌دستی هنرمندان است به وضعی خیال‌انگیز مبین هیجانات و مظاهر روحی مردم در سواحل کویر می‌باشد.
پارک ملی و پناهگاه حیات وحش قمیشلو در شمال غرب اصفهان (۴۵ کیلومتری شمال غرب اصفهان) در شهرستان تیران و کرون زیستگاه گونه‌های با ارزشی از حیات وحش شامل سم دارانی همچون کل و بز، قوچ و میش، آهوی ایرانی و حیواناتی نظیر گرگ، کبک، تیهو، کفتار و … می‌باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم