اجراء

واژه‌ی اِجرا مصدری است از ریشه‌ی عربی که در متون کهن و فرهنگ‌های لغت به‌صورت گسترده‌ای به کار رفته است. در منابع معتبری مانند زوزنی، تاج‌المصادر و منتهی‌الارب معانی متعددی برای این واژه ذکر شده است که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به راندن، براندن، روان‌کردن و بدوانیدن اشاره کرد. این معانی همگی بر مفهوم به حرکت درآوردن یا انتقال چیزی از جایی به جای دیگر دلالت دارند.

در حوزه‌ی اداری و حقوقی، این واژه کاربرد تخصصی‌تری داشته و به معنای وکیل‌کردن کسی، وکیل‌فرستادن، امضا و یا وظیفه و راتبه‌ی مقرر‌کردن است. همچنین در زمینه‌ی کشاورزی و طبیعت، اِجرا به دانه‌بستن گیاه و نیز به بابچه‌شدن سباع (زایمان جانوران درنده) تعبیر شده است. این تنوع معنایی نشان‌دهنده‌ی غنای این واژه و کاربرد چندوجهی آن در بافتارهای گوناگون زبانی است. در نهایت، معانی دیگری مانند گذاردن نیز برای این مصدر ثبت شده است که بر مفهوم نهادن یا قراردادن چیزی دلالت می‌کند. بنابراین، واژه‌ی اِجرا در زبان و ادبیات فارسی و عربی، دارای طیف وسیعی از معانی تحت‌اللفظی و مجازی است که هرکدام در جایگاه خود و بسته به زمینه‌ی کاربرد، معنای خاص خود را القا می‌کنند.

لغت نامه دهخدا

اجراء. [ اِ ] ( ع مص ) راندن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر ) ( منتهی الارب ). براندن. روان کردن. بدوانیدن. || وکیل کردن کسی را. || وکیل فرستادن. || دانه بستن گیاه. ( منتهی الارب ). || امضاء. || بابچه شدن سباع. ( تاج المصادر ). || وظیفه و راتبه مقرر کردن. || گذاردن.
اجراء. [اَ ] ( ع ص، اِ ) ج ِ جَرْو. || ج ِ جَری ٔ.
اجراء. [ اُ ج َ ] ( ع ص، اِ ) ج ِ اَجیر. ( مهذب الاسماء ).
اجراء. [ اَ رَءْ ] ( ع ن تف ) جری تر. باجرأت تر.
- امثال:
اجراء من ذباب؛ جری تر از مگس، چه بر بینی شاهان و مژه شیران نشیند.
اجراء من قسورة؛ باجرأت تر از شیر.
اجراء من لیث بخفان؛ باجرأت تر از شیر خفان. ( مجمع الامثال میدانی ).

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع. ] ۱ - (مص م. ) انجام دادن کار. ۲ - به اجراء گذاشتن حکم صادر شده. ۳ - مستمری و حقوق مقرر کردن برای کسی. ۴ - (اِ. ) وظیفه، مستمری.

ویکی واژه

انجام دادن کار.
به اجراء گذاشتن حکم صادر شده.
مستمری و حقوق مقرر کردن برای کسی.
وظیفه، مستم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
درس یعنی چه؟
درس یعنی چه؟
اصرار یعنی چه؟
اصرار یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز