برند

برند یا مارک، نام، عبارت، طرح، نماد یا هر ویژگی دیگری است که خدمات یا محصولات خاصی را شناسایی می‌کند و آن‌ها را از سایر محصولات و خدمات مشابه متمایز می‌سازد. در حوزه‌های روزنامه‌نگاری و بازاریابی، مارک به‌طور گسترده‌ای مورد استفاده و معرفی قرار می‌گیرد. اصطلاح قانونی برای مارک، نشان تجاری است. کمیته بازاریابی آمریکا در سال ۱۹۶۰ برند را به‌عنوان نام، واژه، سمبل، یا طرح یا ترکیبی از آن‌ها تعریف کرده است که هدف آن شناسایی محصولات یا خدمات یک فروشنده یا گروهی از فروشندگان برای مشتریان و همچنین تمایز آن‌ها از رقبا می‌باشد. برند شامل مجموعه‌ای از تداعیات ذهنی و احساسی است که به ویژگی‌ها و مزایای آن مرتبط می‌شود و ذهن بازار هدف را تحت تأثیر قرار می‌دهد. تداعی معانی به معنای پیوند دادن تصاویر و نشانه‌ها با برند یا مزایای آن است. این مزایا و فواید مارک، اساس تصمیم‌گیری مشتریان برای خرید آن را تشکیل می‌دهد. به‌طور کلی، چیزی است که مخاطب با دیدن، شنیدن، حس کردن یا هر نوع ارتباطی با آن، به‌صورت مفهومی، دیداری یا لفظی، صفات و ویژگی‌های خود را در ذهن و قلبش تداعی می‌کند.

لغت نامه دهخدا

برند. [ ب َ رَ ] ( اِ ) حریر ساده. ( از برهان ). پرند. و رجوع به پرند شود.
برند. [ ب َ رَ / ب ِ رَ ] ( معرب، اِ ) فروغ شمشیر و جوهر آن، معرب پرنگ. ( از منتهی الارب ). جوهر و آب شمشیر، و آن لغتی است در «فرند» و گویند معرب است. ( از المعرب جوالیقی ). || سیف برند؛ شمشیر که برآن نشان قدیم باشد، و تیغ جوهردار. ( منتهی الارب ).
برند. [ ب ُ رَ ] ( نف ) مخفف برنده. قطعکننده. ( از آنندراج ). بران:
ره تنگ عشق است پست و بلند
ولی چون دم اره باشد برند.طاهر وحید ( از آنندراج ).|| مجازاً به معنی گوارا و هاضم. ( از آنندراج ).
برند. [ ب ُ رَ / ب َ رَ ] ( اِ ) تیغ و شمشیر تیز و آبدار و جوهردار. ( برهان ). پرند. و رجوع به پرند شود.

فرهنگ فارسی

تیغ و شمشیر تیز و آبدار و جوهر دار پرند.

ویکی واژه

برند (جمع برند‌ها)
هویت یک محصول

جملاتی از کلمه برند

گفتم به دل ار چو نی ببرندم سر ننشینم تا نخایم آن شکر تر
کمال ار برندان مصاحب نباشی ترا هیچ صاحب کمالی نباشد
که تا نیک و بد را به لطف و گزند سوی پیشگاه نبوت برند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال جذب فال جذب فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت