آنام

آنام یک اثر ادبی است که به بررسی عمیق احساسات انسانی و روابط بین فردی می‌پردازد. این داستان با تمرکز بر زندگی شخصیت‌های اصلی، چالش‌های احساسی و اجتماعی آن‌ها را به تصویر می‌کشد. نویسنده با استفاده از توصیف‌های دقیق و جزئیات ملموس، قادر است تا دنیای درونی شخصیت‌ها را به خوبی منتقل کند و خواننده را به درک عمیق‌تری از پیچیدگی‌های انسانی رهنمون سازد. در این اثر، موضوعاتی چون عشق، خیانت و وفاداری به طور ملموس و واقعی به تصویر کشیده شده است. شخصیت‌ها نه تنها با مشکلات فردی خود دست و پنجه نرم می‌کنند، بلکه در تعاملات اجتماعی نیز با چالش‌هایی مواجه هستند که به نوعی بر زندگی آن‌ها تأثیرگذار است. این داستان نشان می‌دهد که چگونه انتخاب‌ها و تصمیمات هر فرد می‌تواند عواقب عمیقی بر دیگران داشته باشد و این تعاملات به نوعی نمایانگر واقعیت‌های زندگی اجتماعی ماست. نویسنده با خلق فضایی پر از تنش و درگیری، خواننده را به تفکر در مورد ارزش‌های انسانی و نحوه مواجهه با مشکلات دعوت می‌کند. در نهایت، آنام نه تنها یک داستان ساده، بلکه یک بازتاب از زندگی حقیقی است که به ما یادآور می‌شود که انسان‌ها با احساسات و تجربیات خود چگونه می‌توانند بر یکدیگر تأثیر بگذارند و در عین حال به دنبال یافتن معنا و هدف در زندگی باشند.

لغت نامه دهخدا

( آنام ) آنام. ( ع اِ ) اَنام. خلق. جن و انس.
آنام. ( اِخ ) نام مملکتی بمشرق شبه جزیره هندوچین بوسعت 147 هزار کیلومتر مربع و 5600000 تن مردم. کرسی آن هوء و از شهرهای مهم آن توران و محصول آن ابریشم و برنج باشد.
انام. [ اَ ] ( ع اسم جمع ) خلق. ( از اقرب الموارد ) ( زمخشری ) ( ناظم الاطباء ). مخلوقات ازجن و انس. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). جن و انسی. ( زمخشری ). جن و انس و یا آنچه بر روی زمین است. ( ناظم الاطباء ). آفریدگان. ( السامی ) ( مهذب الاسماء ). آفریده. ( زمخشری ). آنام و انیم نیز گویند. ( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ). انیم در شعر استعمال شود. ( از اقرب الموارد ). این هر سه لفظ [ انام، آنام، انیم ] اسم جمعاست نه جمع مثل قوم و رهط. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). کلمه انام را واحد نباشد از لفظ خود. ( یادداشت مؤلف ): والارض وضعها للانام. ( قرآن 10/55 ).
چون چنین بود پس چرا گفتم
قصه خویش پیش شاه انام ؟فرخی.مالک ازمه انام حامی ثغور اسلام. ( گلستان ). لاجرم کافه انام از خواص و عوام بمحبت او گراییده اند. ( گلستان ).
خجسته باد و مبارک قدوم ماه صیام
بر اولیا و احباء شهریار انام.نزاری قهستانی.- خیرالانام؛ پیغمبر اسلام ( ص ).
- سیدالانام ( اِخ )؛ لقب پیغمبر اسلام است. ( یادداشت مؤلف ).
- کهف الانام؛ پناه مردم، از عناوینی بود که به علمای دینی می نوشتند.
- ملاذالانام؛ پناه مردم، از عناوین مخصوص علمای دین بود.
انام. [ اَ ] ( اِخ ) ناحیه ای از هندوچین شرقی واقع در قسمت مرکزی ویتنام، بین تونکن و کوشن شین در امتداد دریای چین. ( از لاروس ). و رجوع به همین کتاب و آنام شود.

فرهنگ معین

( آنام ) [ ع. ] ( اِ. ) نام، مخلوق، آفریده شدگان.
( اَ ) [ ع. ] (اِ. ) آفریدگان، مخلوق.

فرهنگ عمید

۱. مردم.
۲. مخلوقات، آفریده شدگان.

فرهنگ فارسی

( آنام ) منطقه مرکزی ویتنام که بین تونکن و کوشین شین واقع است. شهر های مهم این منطقه عبارتند از [ هوئه ] و [ داناگ ]
خلق جن و انس نام مملکتی بمشرق شبه جزیره هند و چین
آفریده شدگان، آنام: خلق، مخلوق، مردمان، آفریده شدگان، انام، خلق، مخلوق، آفریده شدگان
( اسم ) آفریدگان مخلوق خلق.
ناحیه ای از هندوچین شرقی واقع در قسمت مرکزی ویتنام بین تونکن و کوشن شین در امتداد دریای چین.

فرهنگ اسم ها

اسم: آنام (پسر) (عربی) (تلفظ: anam) (فارسی: آنام) (انگلیسی: anam)
معنی: خلق، آفریده

جملاتی از کلمه آنام

از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است می‌توان به حیثیت، آنامورف و اولین باشگاه همسران اشاره کرد.
گفت: بیل ای نازلولارین سروری آتام آتی سرخوش آنام گل پری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم