جگرکی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (اسم ) جایی که در آن جگر، دل، و قلوۀ گوسفند، گاو، گوساله، و امثال آن را کباب کرده و می فروشند.
فرهنگ فارسی
دانشنامه آزاد فارسی
جمله سازی با جگرکی
جگرکیست تواند سر راهم گیرد؟ من که بی باکتر از غمزه خوبان رفتم
خون گرمی اش آتش زده در جیب مشامم در مغز جنون، بوی کباب جگرکیست؟