افاعیل

واژه‌ی «افاعیل» جمع «فعل» است و در لغت عرب به معنای کارها، اعمال و حرکات است. در متون قدیمی و ادبیات عربی و فارسی، این واژه اغلب برای اشاره به افعال یا کارهایی به کار می‌رود که انجام شده یا انجام می‌شود. به عبارت دیگر، «افاعیل» بیانگر مجموعه‌ای از فعالیت‌ها و عملکردها است که انسان یا موجودات دیگر انجام می‌دهند.

در دستور زبان عربی، «افاعیل» همچنین به عنوان یکی از قالب‌های وزن‌بندی شعری و صرفی به کار می‌رود. در عروض و قافیه‌های شعر فارسی و عربی، این واژه برای نشان دادن الگوهای وزنی افعال و هجاها مورد استفاده قرار می‌گیرد. به این ترتیب، افاعیل نه تنها معنای عملی دارد بلکه از نظر ادبی و شعری نیز جایگاه ویژه‌ای دارد.

در متون فلسفی و کلامی اسلامی نیز، این واژه به معنای کارهای خداوند و نظام هستی به کار رفته است. عالمان و متفکران اسلامی از آن برای توضیح اعمال و افعال الهی استفاده می‌کرده‌اند تا نشان دهند که هر کاری که در عالم رخ می‌دهد، تحت یک نظم و ترتیب معین است. بنابراین، این کلمه هم معنای لغوی و هم معنای مفهومی و فلسفی دارد که بسته به متن، می‌تواند متفاوت باشد.

لغت نامه دهخدا

افاعیل. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ اَفعال، جج ِ فِعل، یعنی کار و آن کنایه است از عمل آدمی. ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). تقول: ان الرشی تفعل الافاعیل. ( اقرب الموارد ). || در اصطلاح علم عروض عبارت است از اجزا و آن را تفاعیل نیز گویند. و اصول اجزاء را اصول افاعیل نامند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به جزء و اجزاء شود.

فرهنگ معین

( اَ ) [ ع. ] جِ افعال، جج فعل، فعل ها، کنش ها، کردارها.

فرهنگ عمید

۱. (ادبی ) در عروض، ارکان و اجزای اوزان شعر (فعولن، مفاعیلن، مستفعلن، و فاعلاتن ) که بقیۀ اجزا از این ها گرفته می شود.
۲. [قدیمی] = فعل

فرهنگ فارسی

جمع افعال جمع الجمع. فعل فعلها کنشها کردارها. یا افاعیل عروضی. ارکان عروضی.

ویکی واژه

جِ افعال؛ جج فعل؛ فعل‌ها، کنش‌ها، کردارها.

جمله سازی با افاعیل

و از اینجا معلوم شود که حکمت مدنی، و آن این علم است که مقاله مشتمل بر اوست، نظر بود در قوانینی کلی که مقتضی مصلحت عموم بود از آن جهت که به تعاون متوجه باشند به کمال حقیقی. و موضوع این علم هیأتی بود جماعت را که از جهت اجتماع حاصل آید و مصدر افاعیل ایشان شود بر وجه اکمل.
از حضرت جلت خطاب آمد که: زنهار اگر او را با پرکهای ضعیف «و خلق الانسان ضعیفاً» بینید بچشم حقارت درو منگرید اگرنه افاعیل ما را منکرید و بپر و بال ملکی خویش مغرور مشوید که بحقیقت پر و بال او ماییم و جز ما پر و بال او را نشاییم که «وحملنا هم فی‌ البر و البحر». او ببرما میپرد زان بپر ما میپرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
دلایل
دلایل
حسبی الله و نعم الوکیل
حسبی الله و نعم الوکیل
جام
جام
افراهیم
افراهیم