از جان گذشته

لغت نامه دهخدا

ازجان گذشته. [ اَ گ ُ ذَ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) آنکه برای مردن و کشته شدن آماده است:
ازجان گذشته را بمدد احتیاج نیست.

فرهنگ معین

( ~. گُ ذَ تِ ) (ص مر. ) آن که برای مردن و کشته شدن آماده است.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آن کس آن کسی که برای کشته شدن و مردن آماده است کسی که آماد. جانبازی و فداکاری است: ( از جان گذشته را بمدد احتیاج نیست ).

ویکی واژه

آن که برای مردن و کشته شدن آماده‌

جمله سازی با از جان گذشته

هر دم بناوک تو که در جان گرفته جا دل میل می کند مگر از جان گذشته است
از جان گذشته صد درج هم در طرب هم در فرج می‌کرد اشارت آسمان کای چشم بد دور از شما
از جان گذشته‌ایم و به جانان رسیده‌ایم از درد رسته‌ایم و به درمان رسیده‌ایم
اناالحق میزنم از جان گذشته بساط جزو و کل را در نوشته
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال چای فال چای فال انگلیسی فال انگلیسی فال تک نیت فال تک نیت