شب تاز یا شبیخون در لغتنامههای کهن فارسی، همچون برهان و انجمن آرا، به عملیات نظامی اطلاق میشود که در تاریکی شب و به صورت غافلگیرانه بر پیکر دشمن وارد میآید. این تاکتیک که ریشه در سنتهای جنگاوری دارد، بر اصل غافلگیری و ضربه ناگهانی استوار است؛ به گونهای که دشمن، پیش از هرگونه آمادگی یا دفاع مؤثر، در معرض حمله قرار میگیرد. ماهیت غافلگیرانه و زمانبندی آن در دل شب، قدرت بازدارندگی و روانی آن را دوچندان میسازد و بدین ترتیب، نامی شایسته بر این یورش شبانه نهاده شده است.
از منظر استراتژیک، شبیخون نه تنها یک حمله نظامی، بلکه نمایانگر اوج بهرهگیری از عوامل محیطی و روانی در میدان نبرد است. انتخاب شب به عنوان زمان حمله، مزایای متعددی را به همراه دارد؛ از جمله کاهش دید دشمن، افزایش امکان اختفا برای مهاجمان، و بهرهگیری از خستگی و کاهش هوشیاری نیروهای مدافع. این تاکتیک، توانایی فرماندهان در برهم زدن نظم و سازمان دشمن و وارد کردن ضربهای مهلک و تعیینکننده را به نمایش میگذارد و اغلب به منظور تضعیف روحیه، انهدام بخشی از نیروها، یا تصرف مواضع کلیدی به کار گرفته میشود.
در طول تاریخ، بسیاری از فرماندهان و ارتشها با موفقیت از تاکتیک شبیخون بهره بردهاند تا پیروزیهای چشمگیری را رقم بزنند. این حملات شبانه، نه تنها به لحاظ نظامی، بلکه به عنوان ابزاری برای ارعاب و ایجاد وحشت در دل دشمن، اهمیتی ویژه یافتهاند. توانایی اجرای موفقیتآمیز شبیخون، نیازمند انضباط شدید، برنامهریزی دقیق، شناخت کامل از عوارض جغرافیایی و وضعیت دشمن، و مهارت در حرکت و هماهنگی در تاریکی مطلق است. به همین دلیل، شبیخون همواره به عنوان یکی از جسورانهترین و در عین حال، مؤثرترین شیوههای رزمی در تاریخ نظامی شناخته شده است.