( سرآخر ) سرآخر. [ س َ خ ُ ] ( اِ مرکب ) اسب سر طویله یعنی اسبی که بر سر همه اسبان مقدم بندند. و با واو معدوله هم آمده است که سرآخور باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( جهانگیری ): طویله زدند آخُر انگیختند بسرآخران بر علف ریختند.نظامی ( از آنندراج ).
فرهنگ معین
( سرآخر ) ( ~. خُ ) (اِمر. ) رییس اصطبل.
فرهنگ فارسی
( سر آخر ) ۱ - اسبی که بر همه اسبان مقدم بندند اسب سر طویله. ۲ - میر آخور رئیس اصطبل. اسب سر طویله یعنی اسبی که بر سر همه اسبان مقدم بندند.
ویکی واژه
رییس اصطبل.
جمله سازی با سرآخر
شمس و شموسی که سرآخر شدهست چون خر لنگست در آن مستدار
شود یوسف یکی گرگی شود موسی چو فرعونی چو بیرون شد رکاب تو سرآخر گشت پالانی