روضه گاه

لغت نامه دهخدا

روضه گاه. [ رَ ض ِ / ض َ ] ( اِ مرکب ) ظاهراً جایگاه سبزه و چمن. باغستان. چمنزار:
بود در روضه گاه آن بستان
چمنی بر کنار سروستان.نظامی.روضه گاهی چو صد نگار در او
سرو و شمشاد بیشمار در او.نظامی.چشم او را که مهر مازاغ است.
روضه گاه برون این باغ است.نظامی. || مقبره. گور:
از کوه درآمدی چو سیلی
رفتی سوی روضه گاه لیلی.نظامی.کردند چنانکه داشت راهی
بر تربت هر دو روضه گاهی.نظامی.

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (اِمر. ) ۱ - باغ. ۲ - بهشت.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - باغ گلستان. ۲ - ( اسم ) بهشت.
جایگاه سبز و چمن. باغستان

ویکی واژه

باغ.
بهشت.

جمله سازی با روضه گاه

از کوه درآمدی چو سیلی رفتی سوی روضه گاه لیلی