خوگرفته

واژه خوگرفته از لحاظ معنایی به حالتی اطلاق می‌شود که موجودی، اعم از انسان یا حیوان، به امری عادت کرده و بدان آموخته شده باشد. این مفهوم، فراتر از یک آشنایی ساده است و به نوعی همبستگی عمیق با یک رفتار، محیط یا وضعیت خاص اشاره دارد که در طول زمان و از طریق تکرار و تجربه حاصل شده است. خوگرفته بودن، بیانگر پذیرش و انطباق با شرایط موجود است؛ به گونه‌ای که آن رفتار یا وضعیت به بخشی جدایی‌ناپذیر از وجود فرد یا حیوان تبدیل شده و انجام آن به شکلی ناخودآگاه و طبیعی صورت می‌پذیرد.

این واژه همچنین می‌تواند بار معنایی اعتیاد را نیز در خود داشته باشد؛ به این معنا که فرد به چیزی آنچنان عادت کرده که ترک آن دشوار یا غیرممکن به نظر می‌رسد. البته لازم به ذکر است که مفهوم اعتیاد در اینجا تنها محدود به موارد منفی و مضر نیست و می‌تواند شامل عادت‌های مثبت و سازنده نیز باشد. برای مثال، فردی که به مطالعه روزانه خو گرفته است، در واقع به این عمل سازنده اعتیاد یافته است. این بُعد از معنا، گویای آن است که خوگرفته شدن می‌تواند نشان‌دهنده شکل‌گیری الگوهای رفتاری پایدار و ریشه‌دار در شخصیت یا زندگی یک موجود باشد.

در بُعد دیگر، به معنای مأنوس و الفت یافته نیز به کار می‌رود. این مفهوم، به ارتباط عمیق و دوستانه با یک شخص، مکان یا حتی یک ایده اشاره دارد. هنگامی که کسی با چیزی خو می‌گیرد، بدان معناست که با آن الفت گرفته و احساس راحتی و آرامش در کنارش دارد. این بُعد از معنای خوگرفته، به جنبه‌های عاطفی و اجتماعی این واژه اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه موجودات زنده می‌توانند با محیط اطراف خود ارتباطی صمیمانه و دیرپا برقرار کنند، به گونه‌ای که حضور آن عامل انس، موجب آرامش و امنیت خاطرشان گردد.

لغت نامه دهخدا

خوگرفته. [ گ ِ رِ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) عادت شده. معتاد. آموخته شده. اعتیاد پیدا کرده. ( از ناظم الاطباء ) ( یادداشت مؤلف ). || مأنوس. الفت گرفته. انس یافته. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

عادت شده معتاد

جمله سازی با خوگرفته

بگوشهٔ قفسش خوگرفته ام چندان که گر رهاکندم ذوق آشیانم نیست

از بس‌که خوگرفتهٔ وضع ملامتیم جزرنگ نیست‌گرشکندکس به روی ما
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال قهوه فال قهوه فال کارت فال کارت فال ابجد فال ابجد