جنم

به معنی قابلیت و شخصیت است گویند فلانی جنم آن را ندارد که یک کشیده به فراش حکومتی بزند.

در زبان فارسی به معنای «توانایی» یا «قابلیت» استفاده می‌شود.

در نگارش فارسی، استفاده صحیح از کلمات و رعایت قواعد نگارشی اهمیت زیادی دارد.

استفاده صحیح از کلمه: مطمئن شوید که در متن با مفهوم درست و در جای مناسب به کار رفته باشد به عنوان مثال، می‌توان گفت: «او جنم انجام این کار را دارد».

نحوه صرف فعل: باید فعل متناظر با آن را به درستی صرف کنید به عنوان مثال: «جنم انجام این کار را ندارد» یا «او جنم دارد».

نکات نگارشی:

استفاده از نقطه‌ گذاری مناسب در جملات
استفاده از حروف بزرگ در ابتدای جملات
فاصله‌ گذاری صحیح بین کلمات و جمله‌ ها
خوانایی متن را با ساختار صحیح جملات حفظ کنید

معادل‌ ها و لغات مرتبط: ممکن است هنگام نگارش بخواهید از معادل‌ ها یا لغات دیگر استفاده کنید لغاتی مانند «توان»، «قابلیت» یا «استعداد» می‌توانند معادل‌ های مناسبی برای کلمه «جنم» باشند.

لغت نامه دهخدا

جنم. [ ج َ ن َ ]( اِ ) شکل و هیأت. صورت. قیافه. ( ناظم الاطباء ). || ذات. سرشت. طبیعت. ( فرهنگ فارسی معین ): جنم فلانی بد است، فلانی بدجنم است؛ بدخو و بدخلق است.

فرهنگ معین

(جَ نَ ) (اِ. ) ۱ - ذات، سرشت. ۲ - صورت، قیافه.

فرهنگ عمید

۱. سرشت، ذات.
۲. [مجاز] توانایی، شایستگی.

فرهنگ فارسی

شکل، صورت، هیکل، قیافه، سرشت، ذات
۱- صورت هیات قیافه. ۲- ذات سرشت طبیعت: ( ( جنم فلانی بداست. ) )

ویکی واژه

ذات، سرشت.
صورت، قیافه.

جملاتی از کلمه جنم

عشق کسی می کشدم گوش کشان می بردم تیر بلا می رسدم زان همه تن چون مجنم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم