جلید

جلید به معنای چابکی و سرعت در انجام امور است و از این رو به چیزی که در نهایت سرعت و دقت عمل کند، اطلاق می‌شود. این واژه ریشه در مفاهیم سرعت و قدرت دارد و در ادبیات کهن فارسی برای توصیف ویژگی‌های برجسته به کار رفته است. در لغت‌نامه‌ها، به وضوح به معانی چون سخت و قوی اشاره شده است که نشان‌دهنده استحکام و توانایی فوق‌العاده است.

علاوه بر این، واژه جلید معانی متعددی در حوزه پدیده‌های طبیعی دارد. این شامل پشک به معنای فوم یا کف حاصل از جوشاندن مایعات، پشتک و ژاله اشاره به شبنم یا قطرات ریز آب که بر روی گیاهان می‌نشیند و همچنین شبنم می‌شود. این تنوع معنایی، زیبایی و گستردگی کاربرد این واژه را در زبان فارسی نمایان می‌سازد. در نهایت، جلید به پدیده‌هایی چون تگرگ و یخ نیز اشاره دارد که هر دو از اشکال یخ‌زده آب هستند. این معنا، بر جنبه سرمای شدید و سختی که در طبیعت وجود دارد، تأکید می‌کند. این واژه با تداعی مفاهیم سرعت، قدرت، لطافت شبنم و سرمای تگرگ و یخ، تصویری چندوجهی از پدیده‌های طبیعی و صفات انسانی را در ذهن متبادر می‌سازد.

لغت نامه دهخدا

جلید. [ ج َ ] ( ع ص ) چابک از هر چیزی. ج. اجلاد وجُلَداء. ( منتهی الارب ). || سخت و قوی. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) پشک. ( منتهی الارب ). پشتک و ژاله. ( ناظم الاطباء ). شبنم. ( فرهنگ نظام ). || تگرگ. || یخ. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(جَ ) [ ع. ] (اِ. ) ۱ - یخ. ۲ - شبنم.
(جَ ) [ ع. ] (ص. ) چالاک، چابک.

فرهنگ عمید

چابک، چالاک.
یخ.

فرهنگ فارسی

سخت وقوی، نیرومند، بردبار، چابک وباهوش
( صفت ) ۱- چالاک جابک. ۲- چابک سوار. ۳- قوی نیرومند. جمع: جلاد جلدائ.

ویکی واژه

چالاک، چابک.
یخ.
شبنم.

جمله سازی با جلید

اندرین کوی گرد است که چون نور بصر خانه افروز جلیدیه امکان بوده ست
هر که فسردست کنون گرم شد جمره عشقت بگدازد جلید
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال پی ام سی فال پی ام سی فال احساس فال احساس فال سنجش فال سنجش