تضاحک

لغت نامه دهخدا

تضاحک. [ ت َ ح ُ ] ( ع مص ) خندیدن. ( زوزنی ). خندیدن و با هم خندیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج )( ناظم الاطباء ). || بتکلف خندیدن قوم. || یکدیگر را خندانیدن. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(تَ حُ ) [ ع. ] (مص ل. ) با هم خندیدن.

ویکی واژه

با هم خندیدن.

جمله سازی با تضاحک

من کان مبلسا قنوطا ذابوا و تضاحکوا و نالوا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گاییدن
گاییدن
انکار کردن
انکار کردن
دول
دول
رقیق
رقیق