اسب رس

لغت نامه دهخدا

اسب رس. [ اَ رِ ] ( اِ مرکب ) رجوع به اسب ریس شود.

فرهنگ معین

( ~. رِ ) (اِمر. ) نک اسب ریس.

فرهنگ فارسی

۱ - راهی که اسب بیک روز تواند پیمود. ۲ - ( اسم ) عرصه ای که اسب در آن تاخت کند میدان اسب دوانی اسب رس اسب رز اسپ ریس. ۳ - میدان چوگان بازی و نمایش و رژه ۴ - میدان جنگ.

ویکی واژه

نک اسب ریس.

جمله سازی با اسب رس

💡 با وجود پیشرفت‌های گسترده فناورانه، نیروی زمینی آلمان در تمامی دوره حیات خود متکی به اسب‌ها باقی ماند. ضعف در صنعت نفت، تعداد نسبتاً اندک خودروها و محدودیت تولید تانک اجازه مکانیزه‌سازی کامل به این نیرو نمی‌داد. با وجود این که نیروی زمینی امپراتوری آلمان در جنگ جهانی اول حدود ۱٬۴۰۰٬۰۰۰ اسب داشت، این مقدار در جنگ جهانی دوم در نیروی زمینی آلمان به ۲٬۷۰۰٬۰۰۰ اسب رسید. به هر صورت، نیروی زمینی آلمان تسلیح مجدد را سال‌ها پیش از همسایگان آغاز کرد و با وجود کاستی‌ها بسیار آماده‌تر از رقیبان خود بود.

💡 دراینجا بیفتم ز اسب رسول (ص) کند مو پرشان به مرگم بتول (ع)