فرهنگ فارسی - صفحه 753
- مبیناد
- متالم
- متالهین
- متالی
- متبادل
- متبارک
- متحارب
- متحدین
- متخاصمین
- متدبر
- متدلوژی
- متدی
- مترجمی
- مترش
- مترف
- متزاید
- متسامح
- متشرعین
- متعلقان
- متفرعن
- متفقین
- متقابله
- متلازم
- متلاقی
- متملقانه
- متمیر
- متنوعه
- متهمه
- متواریک
- متوغل
- متکدی
- محسنات
- مخارق
- مختلف الشکل
- مخدره
- مخزومی
- مخض
- مدرسی
- مدهامتان
- مدینی
- مرایی
- مردانه وار
- مردم دار
- مردم داری
- مردم نژاد
- مردم گیا
- مرده دل
- مرده پرست
- مردک
- مرزداری
- مرغ دل
- مرغ زبانی
- مرغداری
- مرقع پوش
- مروع
- مریج
- مریه
- مزاج شناس
- مزاح العله
- مزاحف