تکره

لغت نامه دهخدا

تکره. [ ت َ ک َرْ رُه ْ ] ( ع مص ) روی ترش کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تسخط. ( اقرب الموارد ). || ناپسند و ناخوش داشتن. || چیزی را کم شمردن و به ناجایگاه دادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تسخط شود.

فرهنگ فارسی

روی ترش کردن

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی تُکْرِهُ: مجبور کنی
ریشه کلمه:
کره (۴۱ بار)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم