غرغره کردن

لغت نامه دهخدا

غرغره کردن. [ غ َ غ َ رَ / رِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) آب در گلو گردانیدن بی فروبردن. آب یا دارویی در گلو گردانیدن برای شستن و پاک کردن دهان یا برای دفع بیماری. عمل غرغره. رجوع به غرغرة شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) آب یا مایعی دیگر را در گلو گردانیدن بی آنکه فرو برند .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم