هجیج

لغت نامه دهخدا

هجیج. [ هََ ] ( ع مص ) شکستن خانه را و ویران کردن. ( منتهی الارب ). ویران کردن خانه. ( اقرب الموارد ). || به مغاک فروشدن چشم کسی. || برآمدن بانگ آتش. || ( اِ ) بانگ آتش. ( اقرب الموارد ). || وادی مغاک. ( منتهی الارب ). وادی عمیق. ( اقرب الموارد ). || زمین دراز که بر شتاب آرد رونده را. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || خطی که بر زمین کشند بطریق فال کهانت. ج ، هُجّان. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

شکستن خانه و ویران کردن ویران کردن خانه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال راز فال راز فال نخود فال نخود فال فرشتگان فال فرشتگان