رقایق

لغت نامه دهخدا

رقایق. [ رَ ی ِ ] ( ع ص، اِ ) رَقائِق. چیزهای باریک. کنایه از اسرار و رموز. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). ج ِ رقیقة. ( ناظم الاطباء ). ج ِ رقیقه به معنی نازکها. ( از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به رقیقة شود. || نازکیها. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) جمع رقیقه ۱ - نازکها. ۲ - نازکیها.

جمله سازی با رقایق

دگر گویند ارباب حقایق که در علم و ادب باشد رقایق
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال چای فال چای فال راز فال راز فال فرشتگان فال فرشتگان