غایط

لغت نامه دهخدا

غایط. [ ی ِ] ( ع اِ ) غائط. مقابل بول. براز. مدفوع. گه. گوه. ککه. پلیدی. عذره. حدث مردم. نجاست. || زمین پست فراخ و کنایه از پلیدی مردم است بدان جهت که وقت قضای حاجت به طرف زمین پست روند. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(یَ ) [ ع . غائط ] (اِ. ) ۱ - زمین پست . ۲ - مدفوع انسان .

فرهنگ عمید

۱. سرگین، پلیدی انسان.
۲. [قدیمی] زمین پست، مغاک.
۳. [قدیمی] موضع قضای حاجت.

فرهنگ فارسی

زمین پست، مغاک، موضع قضائ حاجت، سرگین، پلیدی انسان، درفارسی غایطمیگویند
( اسم ) ۱ - زمین پست فراخ . ۲ - سرگین آدمی پلیدی انسان براز .

ویکی واژه

غائط
زمین پست.
مدفوع انسان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال ارمنی فال ارمنی فال لنورماند فال لنورماند فال اعداد فال اعداد