ورمالیدن

لغت نامه دهخدا

ورمالیدن. [ وَ دَ ] ( مص مرکب ) دامن بر میان زدن و پاچه ازار و آستین جامه را بالا کردن. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). || کنایه از گریختن. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). فرار کردن. ( ناظم الاطباء ). چه، دامن را بر میان زدن، دویدن را آسان کند. ( حاشیه برهان چ معین ).

فرهنگ معین

(وَ دَ ) (مص ل. ) ۱ - دامن به کمر زدن، آستین بالا زدن. ۲ - کنایه از: گریختن و فرار کردن.

فرهنگ عمید

۱. دامن به کمر زدن.
۲. آستین بالا زدن.
۳. [مجاز] گریختن و دررفتن.

فرهنگ فارسی

برمالیدن، دامن بکمرزدن، آستین بالازدن، گریختن، ودرافتادن، کنایه ازکسی که چیزی رابرداردوبرود
(مصدر ) ۱ - دامن برمیان زدن و پارچ. ازار و آستین جامه را بالا کردن. ۲ - گریختن از ترس ( چه دامن برمیان زدن دویدن را آسان کند ).

ویکی واژه

دامن به کمر زدن، آستین بالا زدن.
کنایه از: گریختن و فرار کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال جذب فال جذب فال نخود فال نخود فال فنجان فال فنجان