انگلیس. [ اِ گ ِ ] ( ص ) در تداول ( عامه ) بجای انگلیسی استعمال شود. ( از فرهنگ فارسی معین ). || ( اِخ ) مردم انگلستان. ( ناظم الاطباء ). شعبه ای از نژاد ژرمن ساکن بریتانیای کبیر. ( فرهنگ فارسی معین ، اعلام ). انگلیس. [ اَ گ َ ] ( اِ ) انکلیس. انقلیس. مارماهی. رجوع به انکلیس شود.
فرهنگ فارسی
۱ - شعبه ای از نژاد ژرمن ساکن بریتانیای کبیر . ۲ - انگلستان ۱ - (اسم ) ۲ - ( صفت ) بجای (انگلیسی ) ( منسوب به انگلیس و انگلستان ) استعمال شود . جمع : انگلیسها . انکلیس ٠ انقلیس ٠ مار ماهی
ویکی واژه
(جغرافیا): یکی از کشورهای پادشاهی بریتانیا که در شمال اروپا جای دارد. این کشور از شمال با اسکاتلند و از باختر با ولز هممرز است. پایتخت این کشور لندن میباشد. انگلیس یا انگلیش یادگار دوران شوالیه های دریانورد است، در حقیقت ساکنان جزیره بریتانیا یعنی انگلها و ساکسونها دریانورد Voy.ag.er بودند.اما به نظر میرسد انگلها از بقیه تیرههای ساکن این جزیره جسورتر بوده، چون نام ایشان بر تارک این جزیره میدرخشد. اصطلاح سه کلمهای اَن ـ گَل ـ ایس تجسم کننده این فرضیه است که در نظر یکی از اقوام ساکن در سواحل عملیات پیاده شدن ایشان را «اَن» و حرکت آنها را «گَل» سرجمع اَنگَل یعنی پیاده شده داره میاد به زبان معیار است. با این اوصاف مهاجمان دریائی که از ناوگان روانه ساحل میشدند در نظر ساحل نشینان به اَنگل ـAnglo شهره گشتند. البته واژه فوق را میتوان آنگل - Anglian هم تعبیر نمود توفیری در اصل معنا حاصل نمیشود. توصیف واژه آن در این اصطلاح یعنی مدام یا مکرر و بیموقع حضور یافتن است. در هر حال عملیات پیاده شدن و حرکت به جانب ساحل را در زبان معیار اَنگل نامیده ولی پسوند ایس یا ایش که در اصل باید ایز باشد، نوع اشتغال و کار را تبیین میکند به عبارت دیگر اَنگل متبادر کننده اشتغال اصلی سکنه جزیره بریتانیا را در ذهن تداعی مینماید که دائما مشغول سرک کشی از طریق دریا هستند و نیات سوء حمله و دستبرد را نیز دارند. در جامعه کهن انگلستان ، آنگلوساکسنها - Anglo Sax.on در شواری سلطنتی شرکت داشته و در سیاستهای